سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تجربه ها دانشی تازه است . [امام علی علیه السلام]
فرهنگ عترت - مصاحبه ها

امام خمینی (س) پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر ( بخش اول )

حضرت امام خمینی (س) شایسته ترین یادگار کوثر، درخشش ویژه ای در تـغییر سـرنوشت جـهان معاصر دارد که سمت حرکت تاریخ را به سوی اهداف مقدس اسلامی و الهی سرعت بخشید و احـیاگر انـدیشه های وحیانی مکتب اسلام و جهان معاصر شد.

امام خمینی پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر

امام خمینی (س) پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر

پدیدآورنده (ها): پاک نیا تبریزی، عبدالکریم

نخست به تفسیری کوتاه از کوثر در منظر مفسران نامدار جهان اسلام می پردازیم که مشروح آن در بحث قبلی آمده است:

کوثر در قرآن

خداوند سبحان در یکصد و هشتمین سـوره قرآن؛ یعنی سوره کوثر از اعطای کوثر به حضرت محمد سخن گفته است. همچنان که می دانیم بسیاری از مفسران قرآن، در تفسیر این سوره یکی از معانی کوثر را نسل پربرکت و ماندگار حضرت فاطمه دانسته اند، که علاوه بر امامان مـعصوم (ع)، رهـبران شایسته، علمای فرزانه و شخصیتهای ممتازی از نسلِ پاکِ فاطمی، در طول تاریخ به جوامع مختلف بهره ها رسانده اند.

خداوند در این کوچک ترین سوره قرآنی، بزرگترین و مهم ترین پیام خود را بیان می کند، و در مورد حضرت زهرا دو خبر غیبی می دهد که هـر دو مـلازم هم و از معجزات مهم کلام وحی هستند، و در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا می نماید: 1. فراوانی و بقای نسل رسول خدا از طریق حضرت فاطمه؛ 2. ابتر بودن نسل مخالفین پیامبر (ص) در مقابل نسل حـضرت زهـرا.

شیخ طبرسی ـ مشهورترین مفسر عالم تشیع در ـ مجمع البیان در شأن نزول سوره کوثر و در مورد واژه «کوثر» می نویسد: «برخی بر این باورند که کوثر به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر (ص) و فـرزندان فـاطمه آشکار گشته، به گونه ای کهـ امـروزه شـمارش آنان امکان پذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خـسرو، تـهران، 1372 ش، ج 10، صـ 836، در ذیل آیه)

شیخ ابو الفتوح رازی، مفسر بزرگ شیعی و از متکلمان امـامیه در سـده ششم هجری که کهن ترین و مشروح ترین تفسیر شیعی به فارسی را عرضه کرده بر این باور است که از مهم ترین معانی کوثر، فرزندان پیامبر (ص) از نسل حـضرت فـاطمه هـستند. او در معنای کوثر می گوید: «یعنی دل تنگ مکن از آنچه تو را أبتر مـی خوانند، که ما تو را کثرتی دهیم در عقب و نسل و فرزندان، که بر زمین بقعه ای و خطه ای نماند، الا آنجا جماعتی از فرزندان تو بـاشند. نـبینی کهـ روز طفِّ کربلا که آن جماعت اهل البیت را بکشتند از فرزندان حسین (ع)، جز علی اکبر ـ زینـ العـابدین (ع) و وجود مقدس امام محمد باقر که کودکی بیش نبود نماند. خدای تعالی تنها از نسل او عالم را پر کرد. اکنون تو شـکر کنـ خـدای را و نماز بخوان و روز عید شتر بکش، که دشمنان و عَیّابان تو ابتر و دنبال بریده خـواهند بـود، تـا از آنان که این گفتند، در جهان ایشان را و اَعقاب ایشان را اثر نماند. » (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابـو الفـتوح حسین (ع) بن علی رازی، نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 ق، ج 20، ص 428.)

علامه طباطبایی نـیز مـی فرماید: «عبارات این سوره و قرائن و دلالات آن روشن می کند که مقصود از «کوثر» فرزندان و ذرّیّه های حضرت زهرا اسـت، و این سـوره یکی از مـعجزات قرآن در عرصه پیشگویی و آگاهیهای غیبی است. » (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه سید محمد حسین (ع) طـباطبایی، انتشارات اسلامی، قم، 1417 ق، ج 20، ص 371.)

فخر رازی ـ مفسر بزرگ اهل سنت ـ نیز در مورد یکی از معانی کوثـر مـی گوید: مـنظور از کوثر فرزندان پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه است؛ زیرا این سوره در ردّ کسانی نازل شده است که پیامبر (ص) را بـه خـاطر نداشتن فرزند مورد طعن و شماتت قرار می دادند، به این جهت معنای آیه این اسـت کهـ خـداوند برای تو فرزندان و نسلی عنایت می کند که در طول تاریخ جاویدان خواهند ماند. وقتی به تاریخ پرفـراز و نـشیب اسـلام نگاه می کنیم، می بینیم افراد زیادی از نسل پیامبر (ص) (به شهادت رسیده اند؛ اما جهان هـمچنان شـاهد افزایش نسل پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه است، و چه تعداد از آنان از بزرگان و متفکرین جهان بشریت هستند، کسـانی هـمانند: امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا (و محمد نفس زکیه در مـیان آنـان هستند. » (مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 32، صـ 313.)

سـید مـحمود آلوسی بغدادی ـ از مفسران نامدار اهل سنت ـ در تـفسیر اجـتهادی و عرفانی خود می نویسد: «می توان یکی از معانی کوثر را زیادی فرزندان رسول گرامی اسلام دانست؛ زیرا که عیبجویی دشـمنان در ارتـباط با فقدان فرزند آن حضرت بـوده اسـت. » او در معنای این آیه مـی گوید: «ای رسـول مـا! دشمن تو هر که باشد، ابتر و دم بـریده خـواهد بود، و نسل و یادش تداوم نخواهد داشت؛ امّا نسل و ذریه و یاد و نام و فضایل تو، توسط فـرزندانت تـا روز قیامت باقی خواهد بود. » (روح المعانی فـی تفسیر القرآن العظیم، آلوسـی سـید محمود، نشر دار الکتب العلمیه، بـیروت، 1415 ق، ج 15، صـ 481 و 482.)

قاضی ناصر الدین عبد الله بن عمر بیضاوی، از دیگر مفسران برجسته اهل سنت (عبد الله بـن عـمر بن محمد بیضاوی شیرازی، از دانـشمندان و اسـاتید بـزرگ آذربایجان و قاضی القـضاه شـیراز، وی در تبریز به سال 685 هـجری قـمری وفات نمود و در همانجا مدفون گردید.) در تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»، که به «تفسیر بیضاوی» مـعروف اسـت، به این معنای کوثر اشاره نموده و زیادی فـرزندان و پیروان حـضرت رسول را در شـمار مـعانی کوثـر ذکر کرده است. (أنوار التنزیل و أسـرار التأویل، عبد الله بن محمد بن علی بیضاوی شیرازی، نشر دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418 ق، ج 5، ص 342.)

بـا تـوجه به سخنان فوق، پیام این سوره شریفه خـیلی روشـن اسـت کهـ: خـداوند به پیامبر (ص) ش نـسل سـرفرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بمانند و همچنانکه در تاریخ مشاهده می کنیم، با وجود اینـکه چـقدر از خـاندان وحی و رسالت را بخاطر دفاع از ارزشهای انسانی و اسـلام بـه خـاک و خـون کشـیدند؛ امـّا همچنان جهان از نسل پیامبر (ص) آکنده است که در آسمان اسلام و جهان می درخشند؛ در حالی که از دشمنان کینه توز و بداندیش پیامبر (ص) همچون «امویان» کسی که شایسته نام بردن باشد، باقی نمانده است.

هـمچنانکه مفسرین بزرگ گفته اند: آیه اِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْاَبْتَرُ صریح ترین قرینه می باشد که مراد از کوثر، حضرت فاطمه زهرا است؛ زیرا در مقابل ابتر، بهترین معنا برای کوثر، فرزندان بیشماری است که در طول تاریخ مصداق کامل خـیر کثـیر می باشند که رسالت رسول از طریق فرزندان فاطمه و اوصیا در جهان بشریت باقی مانده و خواهند ماند.

تلاش بیهوده دشمنان

طبق وعده خداوند متعال در قرآن، تلاشهای دشمنان اسلام در مقابله با شخصیتهای اسلامی و مـعارف الهـی راه به جایی نخواهد برد. قرآن در این زمینه می فرماید: یُرِیدُونَ اَنْ یُطْفِؤُوا نُورَ الله بِاَفْوَاهِهِمْ وَ یَاْبَی الله اِلَّا اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ (توبه / 32.) «آنها مـی خواهند نـور خدا را با دهان خود خـاموش کنـند؛ ولی خدا جز این نمی خواهد که نورش را کامل کند، هر چند که کافران نپسندند. »

هم چنانکه بعد از رحلت پیامبر (ص) گرامی اسلام هنگامی که دخترش صدیقه طاهره، سر در بستر شهادت نـهاد، تـنها دو پسر به نام «حـسن و «حسین (ع)» و دخترانی به نام «زینب» و «امّ کلثوم» از او به یادگار ماند، و پس از مدتی هم رخداد غمبار عاشورا رخ داد و تمام فرزندان امام حسین (ع)، جز امام چهارم (ع)، و از فرزندان امام حسن (ع) ـ طبق برخی روایات ـ هفت تن و از «زینب نـیز دو فـرزندش به شهادت رسیدند و از دختر دیگر آن حضرت هم ـ طبق قول مشهور ـ فرزندی به یادگار نماند.

پس از حادثه دردناک عاشورا، رخدادهای ناگوار دیگری پدید آمد و کشتارها و خونریزیها از نسل پاک پیامبر (ص) ادامه یافت. رخـداد سـهمگین «حَرِّ?» تـا شهادت «زید شهید» و یارانش، و حادثه «فخ» تا تار و مار و آواره ساختن «علویان یکی از پی دیگری به وقوع پیوست؛ اما با هـمه این جنایات و سفاکیهای سیاهکاران اموی، نسل پاک و سرفراز پیامبر (ص) به حیات افتخارآفرین خـویش ادامـه داد.

پس از امـویان نوبت به عباسیان رسید. آنان نیز در بیداد و شقاوت و پیکار بی رحمانه با فرزندان حضرت زهرای اطهر و تلاش در ریشه کن سـاختن آنـان، چیزی کم نگذاشتند. مبارزه آنان با خاندان وحی و رسالت به ظالمانه ترین ابعاد و بدترین و بـی رحمانه ترین اشـکال، بـه مدت دو قرن ادامه یافت که جنایات هولناک خود را با شهادت حضرت عسکری (ع) به اوج رساندند؛ اما بـا تمام شقاوتهای امویان و عباسیان نسل پاک پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه رو به فزونی نهاد و بـسان مشعل درخشانی نورافشانی کرد.

پسـ از عـباسیان «صلاح الدین ایوبی» و دار و دسته اش آمدند و آنان نیز در کشتار خاندان پیامبر (ص) و نابود ساختن راه و رسم شیعیان، سیاست شوم امویان و عباسیان را پی گرفتند. برای نمونه: در مغرب عربی به چنان کشتارهای دسته جمعی دست یازیدند که انـسان از شنیدن گزارش آن جنایتها در حق پیروان و بستگان اهل بیت (ع) به خود می لرزد؛ اما با وجود این کشتارها خداوند در نسل پاک و سرفرازش بانوی برکت قرار داد و او را چشمه جوشان خیر فراوان و برکات بسیار ساخت. (فاطمه زهراء از ولادت تا شـهادت، سـید محمد کاظم قزوینی، نشر مرتضی، سال 1377، ص 116.)

بارزترین جلوه کوثر

ستارگان درخشان نسل کوثر همواره در آسمان جوامع اسلامی نورافشانی کرده و شاهراه چراغ هدایت شده اند. افزون بر وجود یازده امام معصوم (که افتخار جـهان بـشریت و مایه هدایت انسانهای جهان هستی هستند، وجود حضرت مهدی (عج) است که همواره به مادرش فاطمه زهرا افتخار کرده و می فرماید: «فِی ابْنَه رَسُولِ الله لِی اُسْوَه حَسَنَه؛ (الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسـلامی، قـم، 1411 ق، ص 285؛ بحار الأنوار، علامه محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 53، ص 178.) دختر رسول خدا برای من الگوی نیکو و شایسته است. » جهان هستی مدیون وجود آن گرامی بوده و خواهد بود.

و هـمچنین فـرزندان و نـوادگان ائمه اطهار (ع) چه در آن زمان و چـه بـعد از عـصر ائمه و چه در حال زنده بودن و یا بعد از مرگشان، همگی افتخار جهان اسلام و مایه خیر و برکت عالمیان بوده اند. ستارگانی همچون: سید رضی، سـید مـرتضی، سـید بن طاوس، سید نعمت الله جزائری، سید محمد مـجاهد، سـید علی خان کبیر، سید بحر العلوم، سید جواد عاملی، سید محمد باقر شفتی، سید عبد الله شُبّر، سید محمد کاظـم یزدی، سـید مـحمد حسن شیرازی معروف به «میرزای شیرازی»، سید جمال الدین اسد آبـادی، سید حسن مدرس، سید شرف الدین عاملی، سید عبد الحسین (ع) لاری، سید محسن حکیم، آیت الله بروجردی، سید محسن امین، سید ابـو الحـسن اصـفهانی، شهید نواب صفوی، علامه طباطبایی، آیت الله خوئی، سید محمد باقر صـدر، سـید محمد باقر حکیم، آیت الله مرعشی نجفی، حضرت آیت الله خامنه ای، سید حسن نصر الله و صدها عالم، دانشمند، فـقیه، شـاعر، حـاکم و سیاستمدار اندیشمند از سادات، همه از برکات وجودی حضرت زهرا هستند که عالم هستی از وجـودشان بـهره مند بـوده و هست.

امّا در این میان وجود یگانه دوران، حضرت امام خمینی (س) شایسته ترین یادگار کوثر، درخشش ویژه ای در تـغییر سـرنوشت جـهان معاصر دارد که سمت حرکت تاریخ را به سوی اهداف مقدس اسلامی و الهی سرعت بخشید و احـیاگر انـدیشه های وحیانی مکتب اسلام و جهان معاصر شد.

امام خمینی (س) به عنوان بارزترین مصداق نـسل کوثـر کهـ خود یکی از معجزات قرآن در عصر حاضر است، تمام خدمات و منویات و اندیشه هایش را برگرفته از قرآن می داند که مـا در این فـرصت، محورهای وحیانی تفکر آن گرامی را به مخاطبان ارجمند تقدیم می کنیم:

الف. قیام برای خدا

امـام خمینی (س) یکی از مـهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را قیام به خاطر خدا و به دست آوردن رضای حق تعالی می دانست و اینـ عـامل مهم را از همان آغاز نهضت خویش، در مناسبتهای مختلف ابراز نمود. آن بزرگوار گام نـخستین مـبارزه اش را در سـال اول نهضت با این آیه شریفه آغاز کرد: قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تـَتَفَکَّرُوا مـا بـِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّه إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ (سبأ / 46) ; «بگو بـا امـت که من به یک سخن شما را پند می دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا، دو نفر دو نفر با هـم یـا هر یک یک تنها در امر دینتان قیام کنید. درباره من عقل و فکرت کار بندید تـا بـخوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست؛ او رسـولی اسـت که شـما را از عذاب می ترساند. »

امام در توضیح این آیه می نویسد: «قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانده

 خلیل آسا درِ علم الیقین زن ندای لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ زن

قیام للَّه است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین- صلی الله علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی رساند.» (صحیفه امام، ج 1، ص21)

و در جـای دیگر فرمود:

«تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی؛ موعظه یک موعظه است، یک موعظه. می فرماید که به آنها بگو که یک موعظه من دارم- یعنی خدا یک موعظه دارد به شما- این است که قیام کنید برای خدا. قیامتان برای خدا باشد؛ نه قیامتان برای پیدا کردن یک عنوانی- نمی دانم- یک جاهی، یک مقامی، یک پولی، یک چه. نه، این طور نباشد. اگر قیام برای خدا باشد، پشتوانه خدا باشد، یک طمأنینه ای در نَفْس پیدا می شود که دیگر شکست توی آن نیست؛ یک حالت نفسانی در انسان پیدا می شود برای اینکه به یک قدرت لا یزال متصل شده است. آن کسی که برای تبعیت از ذات مقدس حق تعالی حرکت می کند، این مثل یک قطره ای که پشتوانه اش دریا، دریای غیر متناهی... ماها چیزی نیستیم خودمان؛ قطره، از قطره هم کوچکتر هستیم اما اگر چنانچه متصل بشویم به آن دریا، دریای غیر متناهی، حکم همان دریا پیدا می شود. وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ الله رَمی؛ خدا به پیغمبر می فرماید که تو آن وقت که تیر انداختی، تیر تو انداختی لکن تو نینداختی، خدا انداخت؛ یعنی دست تو دست خداست. الآن تیر انداختن تو تیر انداختن خداست برای اینکه تو خودت را متصل کردی به او. تو دیگر خودت چیزی نیستی، هر چه هست اوست. وقتی هر چه هست او باشد، دیگر ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ. «رَمَیْتَ» لکن «ما رَمَیْتَ»: تو انداختی و تو نینداختی. تو انداختی، خوب به حَسَب صورت من انداختم اما این دستْ دستِ خدا بوده است.. » (صحیفه امام، ج 5، ص 167)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/3/14:: 8:46 صبح     |     () نظر

فاطمه(س) از ولادت تا هجرت / عبدالکریم پاک نیا

مبلغ / آقای پاک نیا می نویسد:  فاطمه(س) به دور پدر بزرگوارش می چرخید و می گفت: «یا اَبَة! اَیْنَ اُمّی؛ پدرجان! مادرم کجاست؟» در این لحظه جبرئیل نازل شده، گفت: یا رسول اللّه! خداوند متعال می فرماید: «سلام ما را به فاطمه برسان و به او بگو که مادرش خدیجه علیهاالسلام در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند.»

به گزارش «مبلغ»- عبدالکریم پاک نیا در مقاله ای زیبا به گزارشی کوتاه و مفید از زندگانی حضرت فاطمه(س) از بدو تولد تا هجرت پیامبر(ص) به مکه پرداخته است که در ادامه میخوانید:

زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام دارای نکاتی لطیف و مسائلی ظریف می باشد که برای هر پژوهشگری از زوایای مختلف قابل تحقیق و بررسی است. در این زمینه، سخنان فراوان و کتاب ها و مقالات بی شماری به رشته تحریر در آمده است و هرکس نسبت به فراخور استعداد و ذوق و علاقه خود، در مورد پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مطالبی بیان نموده و تحلیل هایی را عرضه کرده است. اما شرح حال این لاله ملکوتی و تشریح فضائل و مناقب آن بانوی عصمت، همچون ساحل دریاهای عمیق و بی کران، پایان ناپذیر بوده و برای شناخت کامل این شخصیت فرزانه راهی بس دراز در پیش است و به قول مولوی:

یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا بگویم وصف آن رشک ملک

زهرای مرضیّه، نوباوه رسالت، عصاره انسانیت، همسر و همسنگ ولایت و سرچشمه مهر و عطوفت و معنویت است. فاطمه علیهاالسلام نه تنها مادر امامان معصوم علیهم السلام بلکه تسلّی بخش رنجها و لحظات پرمشقّت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله وسلم بود و به همین جهت به «امّ ابیها» ملقّب گردید.1

وجود فاطمه علیهاالسلام برترین گواه این ادعاست که زنان هم می توانند به اوج معنویت هایی که رادمردان الهی رسیده اند، نائل آیند. این کوثر جوشان محمد صلی الله علیه و آله وسلم در پرتو انوار آسمانی، مناجات های شبانه، توکّل، معرفت و اخلاص توانسته بود به منبع نورانیت الهی و اقیانوس عرفان و معنویت اتصال یابد.

در این نوشتار برآنیم که ما نیز همچون دگران از این دریای معرفت جرعه ای نوشیده و از بوستان فضیلتش خوشه ای بچینیم و نگاهی هرچند گذرا به زندگی آن سرور بانوان عالم، از بدو تولد تا هنگام هجرت و ورود به مدینه، داشته باشیم.

درخشش نور

در روز بیستم جمادی الثانی، در حالی که از بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال می گذشت، نوزاد دختری چشم به جهان گشود که خانه نورانی پیامبر خاتم را بیش از پیش، معنویت بخشیده و به آن محفل باشکوه طراوت و شادابی ویژه ای بخشید.

رسول گرامی آن چنان از وجود این نوزاد به وجد و شعف آمده و لذت می برد که می فرمود: «این دختر روح و جان من است، بوی بهشت را از وجودش استشمام می کنم.»2

مفضّل بن عمرو روزی از امام صادق علیه السلام پرسید: ای پسر پیامبر! تولد مادرت فاطمه چگونه بود؟

امام صادق علیه السلام فرمود: بلی، چون خدیجه با رسول صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج نمود زنان مکه او را ترک کرده و تنهایش گذاشتند، پیش او نمی رفتند، به او سلام نمی کردند و هیچ زنی را نمی گذاشتند که نزد او برود و حالش را جویا شود؛ در این وضعیت بحرانی، خدیجه از تنهایی دلتنگ شد و سایه غربت و بی کسی، او را ناراحت کرده و به وحشت انداخت، تا اینکه به فاطمه علیهاالسلام آبستن شد. بعد از آن فاطمه علیهاالسلام با وی هم سخن شده و از شکم مادر، خدیجه را دلداری می داد. این راز را خدیجه پنهان نگه داشته بود و حتی به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ابراز نمی کرد تا اینکه روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به منزل آمده و گفت و گوی میان این مادر را با دخترش شنید. پرسید: ای خدیجه! با که سخن می گویی؟ خدیجه اظهار داشت: این جنین، با من سخن گفته و انیس لحظات تنهایی ام شده است.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای خدیجه! این جبرئیل است که به من مژده می دهد که این جنین، دختر است و او نسلی پاکیزه و مبارک خواهد داشت و خداوند تبارک و تعالی نسل مرا به وسیله او تداوم خواهد بخشید و از تبار وی امامان معصوم علیهم السلام به وجود خواهند آمد که بعد از پایان نبوت و انقطاع وحی، ادامه دهنده رسالت من خواهد بود.

امام صادق علیه السلام در ادامه سخن خود افزود: آری، خدیجه همچنان با جنین خود در رحم مأنوس و هم سخن بود تا اینکه هنگام ولادت فرزندش رسید. او به زنان قریش پیغام داد که: «مرا در این مورد یاری کنید.» آنان نپذیرفتند و گفتند: تو در ازدواج با محمد، با ما مخالفت کردی و ماهم امروز، حمایت و پرستاری خود را از تو دریغ خواهیم داشت.

خدیجه از این سخن ناراحت و دل شکسته شد. اما خداوند متعال برای قدردانی از تلاشها و زحمات حضرت خدیجه علیهاالسلام چهار زن بهشتی را به یاری آن بانوی با ایمان فرستاد. آنان آمدند، اما خدیجه از دیدن آن زنان ناشناس متحیّر و شگفت زده شد؛ یکی از آنان خود و همراهانش را چنین معرفی کرد: ای خدیجه! ما فرستادگان خداوند برای خدمت رسانی به تو هستیم و من، سارا و این، آسیه ـ که همنشین تو در بهشت است ـ و آن دیگری، مریم دختر عمران، و بانوی آخر هم، مادر تمام آدمیان و مادر ما حواء است. خداوند ما را فرستاده که از تو پذیرایی کنیم.3

همانند زنان دیگر، یکی سمت راستش نشست و یکی سمت چپش و سومی برابرش و چهارمی پشت سرش. فاطمه علیهاالسلام پاک و پاکیزه متولد شد و چون به زمین آمد، نوری از او درخشید و این نور نه تنها تمام خانه های مکه را روشن ساخت بلکه نقطه ای در شرق و غرب عالم نماند مگر این که از نور فاطمه علیهاالسلام به آنجا تابید.4

در این حال، ده نفر از حورالعین که هریک طشت و ابریق بهشتی پر از آب کوثر، به همراه خود داشتند، وارد خانه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شده و فاطمه علیهاالسلام را با آب کوثر شستشو دادند و بعد، دو پارچه سفید و خوشبو آورده و نوزاد را به آن پیچیدند. فاطمه علیهاالسلام در اولین لحظات لب به سخن گشوده و چنین گفت:

«اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ ابی رسول اللّه سیّدالانبیاء و انّ بعلی سیّدالاوصیاء و ولدی سادة الاسباط؛ گواهی می دهم بر این که جز خداوند یکتا، معبود دیگری نیست و پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سرور پیامبران و همسرم سالار اوصیا و پسرانم سرآمد پیامبرزادگانند.»5

نامگذاری

بعد از تولد، «فاطمه» زیباترین نامی بود که خداوند متعال بر دخت پیامبر برگزید. امام وجود فاطمه علیهاالسلام و حرکات و سکنات وی در کاهش آلام و رنج ها و نگرانی های پیامبر نقش مهمی داشت.

باقر علیه السلام فرمود: «چون مادرم فاطمه علیهاالسلام متولد شد خدای متعال به یکی از فرشتگان وحی کرد تا به زمین برود و نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جاری سازد.»6 و بدین ترتیب، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نام فاطمه را برای یگانه محبوبه خویش برگزید.

در آن روزهای سخت و ناگوار که پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم شدیداً تحت فشار بود و دشمنان رسالت از هرسو آن گرامی را مورد آزار و اذیت خویش قرار داده بودند، وجود فاطمه و حرکات و سکنات وی در کاهش آلام و رنج ها و نگرانی های پیامبر نقش مهمی داشت. چرا که این دختر در حقیقت جلوه ای از جمال الهی و خلاصه ای از وجود حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بود. به همین جهت آن حضرت همواره می فرمود: «فاطمةُ بِضْعَةٌ مِنّی7؛ فاطمه پاره تن من است.»، «هِیَ قَلْبی الذّی بینَ جَنْبَیّ و هِیَ نُورُ عَینی وَ ثَمَرَةُ فُؤادی8؛ او جان و دل من است؛ او نور چشم و میوه قلب من است.»

در کوران حوادث

فاطمه علیهاالسلام از همان روزهای نخستین شاهد سختی ها، و مشکلات طاقت فرسای زندگی بود. عداوت و کینه ورزی های صاحبان زر و زور هر روز نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بیشتر می شد، ثروت مادرش خدیجه در راه نشر و گسترش معارف اسلامی کم کم به پایان می رسید، و فقر مالی سایه شوم خود را بر منزل خدیجه گسترش می داد. خانواده رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در محاصره سخت روحی و جسمی قرار داشت. آزار مسلمانان، طرح نقشه های شوم، تهمت های گوناگون از قبیل دروغگو، کاهن، ساحر و مجنون به پدر، از جمله رنجهایی بود که قلب فاطمه را می آزرد.

فاطمه دو ساله بود که در نتیجه فشارهای دشمنان اسلام و محاصره اقتصادی مسلمانان، به همراه پدر و مادر خویش راهی شِعب ابوطالب شد و دوشادوش سایر مسلمانان سه سال تمام، سخت ترین شرایط گرسنگی و تشنگی را متحمل شد.

آری در سال هفتم بعثت، مخالفان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پیمانی را به تصویب رساندند که: احدی حق ندارد با بنی هاشم ارتباط داشته باشد، با آنان خرید و فروش کند، همسر بدهد و زنی بگیرد، در تمام حوادث آینده باید همه از مخالفان محمد صلی الله علیه و آله وسلم طرفداری کنند.

به دنبال این پیمان ننگین، حضرت ابوطالب مجبور شد که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و یارانش را در درّه ای در میان کوههای مکه اسکان دهد که بعدها به «شِعْبِ ابوطالب» معروف شد.

فاطمه زهرا علیهاالسلام دوران کودکی خود را از دوسالگی تا 5 سالگی در همانجا گذراند. او در شعب ابوطالب شاهد بود که مسلمانان چگونه با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کنند و پدر و مادرش برای رسیدن به اهداف بلند خویش با هر گونه سختی و گرفتاری مقابله می کنند. فاطمه درس صبر، استقامت، اراده آهنین، ایثار و جانفشانی در راه خدا را در همان روزها آموخت. او در میان کودکانی بود که کفّار قریش از غذا دادن به آنها دریغ می کردند و شاهد ضجّه و ناله آن بچه های بی پناه بود.

پس از آن که مسلمانان از محاصره اقتصادی رهایی یافتند، یک روز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سر به سجده گذارده بود؛ اما در همین حال، افرادی از قریش به وی نزدیک شده و زهدان شتر بر سر و روی مبارک حضرتش انداختند. فاطمه که نظاره گر این صحنه دردناک بود، پیش آمده و سر و صورت پدر گرامی اش را پاک نمود؛ اما اندوهی فراوان قلب فاطمه را فراگرفت.9

در فراق مادر

در حدود دوماه پس از رفع محاصره اقتصادی و خروج بنی هاشم از شعب ابی طالب، فاطمه علیهاالسلام به داغ جانسوز رحلت مادر مبتلا شد. او شاهد بود که مادر فداکارش با حالتی پریشان در بستر مرگ می غلطد و واپسین نفسهایش را می کشد. آن زمان سال دهم بعثت بود و فاطمه پنج ساله به صورت پریشان مادری نظاره می کرد که با تحمل ده سال مبارزه و فشارهای کفّار قریش، شایستگی خود را برای همسری رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و مادری فاطمه، اثبات کرده بود.

فاطمه علیهاالسلام آن چنان تربیت یافته بود که با وجود انواع مشکلات و با احساس جدایی از مادر، به اهداف بلند رسالت آسمانی پدر می اندیشید. داغ فراق مادر، هر دختری را به خود مشغول و از خود بی خود می کند، اما فاطمه علیهاالسلام هنگامی که در غم تنهایی و غربت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در فکر و اندوهی عمیق فرورفته است، به مادرش دلداری داده و فرمود: «یا اُمّاه! لا تَحْزَنی وَ لا تَرْهَبی، فَاِنَّ اللّهَ مَعَ اَبی10؛ مادرجان! اندوهگین و مضطرب نباش، زیرا خداوند یار و یاور پدرم می باشد.»

شایسته تشویق آسمانی

پنج ساله بود که مادرش را از دست داد، او با مادرش آن چنان ارتباط نزدیک داشت که وقتی خدیجه رحلت کرد و رسول گرامی اسلام با دستان مبارک خویش همسر با وفایش را در قبرستان «حَجون» دفن نموده، و به منزل برگشت، حضرت فاطمه علیهاالسلام به دور پدر بزرگوارش می چرخید و می گفت: «یا اَبَة! اَیْنَ اُمّی؛ پدرجان! مادرم کجاست؟» در این لحظه جبرئیل نازل شده، گفت: یا رسول اللّه! خداوند متعال می فرماید: «سلام ما را به فاطمه برسان و به او بگو که مادرش خدیجه علیهاالسلام در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند.» فاطمه علیهاالسلام نیز در پاسخ این پیام آسمانی فرمود: «اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّلامُ وَ مِنهُ السَّلامُ و الیهِ السَّلام11؛ خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوی اوست سلام.»

بعد از فوت حضرت خدیجه علیهاالسلام ـ که پس از سه روز از درگذشت ابوطالب رخ داد ـ فاطمه علیهاالسلام غربت و اندوه پدر را بیش از پیش احساس نمود. برخی از حوادث قبل از هجرت که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم اتفاق می افتاد، روح بلند و عواطف حضرت زهرا علیهاالسلام را جریحه دار می ساخت و توجّهش را به رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم افزایش می داد.

او حادثه طائف را هیچ گاه فراموش نمی کرد که پدرش برای دعوت مردم به توحید، به آن منطقه سفر کرد، اما هیچ کس به دعوت آسمانی آن حضرت توجه نکرد. هنگامی که کفّار قریش خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را محاصره کردند و قصد داشتند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را به قتل برسانند، باز فاطمه علیهاالسلام در آن خانه بود و زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مخفیانه به سوی مدینه می رفت، تلخی جدائی و فراق پدر را نظاره می کرد. در هر صورت، حوادث ناگوار مکه تمام شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با موفقیت از مکه خارج شده، و از دست دشمنان نجات یافت.

پی نوشت ها:

  1. معجم الکبیر، طبرانی، ج 22، ص 397.
  2. کشف الغمه، ج 2، ص 4 و 24؛ الکافی، ج 1، ص 381؛ بحارالانوار، ج 43، ص 13، ح 9.
  3. الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج 2، ص 525.
  4. فلمّا سقطت الی الارض اشرق منها النور حتی دخل بیوتات مکه و لم یبق فی شرق الارض و لا غربها موضع الاّ اشرق فیه ذلک النّور
  5. امالی، شیخ صدوق، مجلس 87، ص 593.
  6. بحارالانوار، ج 43، ص 13.
  7. صحیح بخاری، ج 4، ص 210.
  8. بشارة المصطفی، ص 197؛ کشف الغمه، ج 2، ص 24.
  9. هدایتگران راه نور، ص 257.
  10. فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، ص 164.
  11. امالی، طوسی، ص 175.

منبع: مجله  فرهنگ کوثر  تابستان 1381، شماره 54


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/3/4:: 10:43 عصر     |     () نظر
پرفروش‌ترین کتاب‌های حوزه دین

گزارش آماری خانه کتاب و ادبیات ایران از پرفروش‌های نمایشگاه مجازی 1402

در هفته برگزاری سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، 10 عنوان کتاب پرفروش حوزه دین در نمایشگاه مجازی سال گذشته را بشناسیم.

به گزارش مبلغ به نقل از خبرگزاری کتاب، هر ساله در نمایشگاه کتاب تهران اقبال عمومی زیادی به کتاب های حوزه دین و معارف اسلامی صورت می‌گیرد. بر طبق آماری که خانه کتاب و ادبیات ایران از نمایشگاه مجازی 1402 اعلام کرده، می‌توان از عناوین کتاب‌های پرفروش در حوزه دین و معارف اسلامی باخبر شد. طبق معمول کتاب‌های قرآن کریم، مفاتیح الجنان و تفسیر قرآن کریم در صدر پرفروش‌های نمایشگاه بوده‌اند اما در این گزارش به سراغ کتاب‌هایی به غیر از عناوین مذکور رفته‌ایم.

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

1. کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت‌الله سیدعلی قاضی‌طباطبایی
مؤلف: محمدهادی اصفهانی
ناشر: فیض فرزان
کتاب کهکشان نیستی برای اولین بار در سال 1399 منتشر شد. این کتاب بر اساس زندگی آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبائی نوشته شده و روایتی است که زندگی او را به زیبایی تشریح می‌کند. نویسنده، داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن 27 سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت الله قاضی به شهر نجف شروع می‌شود و تا پایان عمر پربرکت او را در بر می‌گیرد. این اثر شامل 75 بخش است که هریک از آن‌ها با آیه‌ای از قرآن آغاز می‌شود.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

2. ترجمه الغارات: سال‌های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین(ع)
مترجم: سید محمود زارعی با مقدم? علیرضا پناهیان
ناشر: بیان معنوی
کتاب «الغارات» را نخستین بار «ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی» از علمای بنام شیعه نگاشت و اینک از کهن‌ترین منابع موجود در رابطه با وقایع نیم? دوم حکومت امیرالمؤمنین (ع) به شمار می‌رود. در دو سال پایانی زندگی امیرالمومنین که سرشار از تلخی و مظلومیت است، معاویه که دریافته بود توانایی مقابله مستقیم با حضرت را ندارد با ایجاد گروه‌های چریکی آنها را مامور ساخت به شکل تدریجی به بدنه حکومت اسلامی ضربه وارد سازند و به شکلی ناگهانی شهرهای اسلامی را غارت کنند. از همین روی این دو سال به الغارات شهرت یافت.
امیرالمومنین که از حیله معاویه آگاهی داشتند و می‌دانستند این راهزنی‌های کوچک به شکلی نرم حکومت اسلامی را فلج خواهد ساخت به کرات مردم کوفه را دعوت به جهاد کردند اما فهم غلط مردم از مواضع امام سبب شد تا با ایشان نکنند تا در نهایت ایشان توسط یک انسان منحرف و بدسرشت ترور شوند. این کتاب را در واقع می‌توان مقتل حضرت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) دانست.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

3. تمثیلات اخلاقی، تربیتی
مؤلف: آیت‌الله حایری‌شیرازی
ناشر: دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه)
«تمثیلات» مجموعه‌ای سه جلدی از آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی است که نشر معارف آن را در قطعات کم حجم به چاپ رسانده است. این مجموعه شامل دو جلد تمثیلات اخلاقی، تربیتی و یک جلد تمثیلات اعتقادی علمی و یک جلد تمثیلات سیاسی اجتماعی است که برای اولین‌بار در دهه 70 توسط حجت‌الاسلام محمدرضا رنجبر، جمع‌آوری و تدوین شد تا صدها تمثیل از مجموعه بیانات آیت‌الله حائری شیرازی، در اختیار مشتاقان قرار گیرد.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

4. چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
مؤلف: علیرضا پناهیان
ناشر: بیان معنوی (وابسته به موسسه فرهنگی هنری عصر بیان معنوی)
نماز خوب چه نمازی است؟ آثار و فواید یک نماز خوب و نقش آن در زندگی چیست؟ چگونه باید یک نماز خوب بخوانیم؟ چرا باید خوب نماز بخوانیم؟ این کتاب که برگرفته از سخنرانی‌های حجت‌الاسلام پناهیان در حرم مطهر رضوی درباره نماز است که به چنین سوالاتی پاسخ می‌دهد.
در بخشی از این اثر آمده است: «نماز خوب خواندن، رسیدگی به واجبات نماز است. نماز خوب خواندن یعنی این‌که واجبات نماز را بپذیرم، و به آن گردن بنهم. واجبات نماز طوری قرار داده شده‌اند که معمولاً برای انسان خسته‌کننده هستند. قسمت‌های واجب نماز به گونه‌ای است که بعد از چند روز، نماز برای آدم تکراری می‌شود. کافی است همین را بپذیریم و این پذیرش را در چهره و رفتار خودمان نشان دهیم.»

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

5. حضرت حجت (عج): مجموعه بیانات و اشارات آیت‌الله بهجت (قدس‌سره) پیرامون حضرت ولی عصر (عج)
ناشر: واژه پرداز اندیشه
آیت‌الله محمدتقی بهجت، فقیه عارف معاصر، از جمله علمایی بودند که سخن از امام زمان (عج) در بسیاری از بیانات‌شان تکرار شده بود. در این کتاب شاگردان و دوستداران آیت‌الله بهجت به گردآوری و پیاده سازی تمام سخنان ایشان در مورد حضرت حجت پرداخته‌اند.
کتاب «حضرت حجت» در چهار گلستان تقسیم شده است. در بخش ابتدایی منظومه فکری آیت الله بهجت در مورد امام تبیین شده است. گلستان دوم، مشتمل بر تمام گفتارها و پرسش و پاسخ‌هایی است که ایشان در مورد امام زمان مطرح کرده‌اند. در بخش سوم شرط تشرف به ساحت امام و تجربیاتی که ایشان نقل کرده‌اند یا خود به تشرف حضرت نائل شده‌اند به شکل مفصل ذکر شده‌ است. بخش پایانی، تلاش شاگردان و همراهان ایشان برای پاسخگویی به برخی سوالات و شبهات در مورد امام براساس تعالیم و نظرات آیت الله بهجت است.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

6. «سیره پیشوایان: نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم‌السلام»
مؤلف: مهدی پیشوایی
ناشر: موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق (ع)
این کتاب که نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام دارد با مقدمه‌ای از آیت الله جعفر سبحانی آغاز می‌شود. از ویژگی‌های بارز این کتاب می‌توان به نثر بسیار ساده، روان و داستان گونه آن اشاره کرد.
شیوه طرح مباحث و موضوعات بدین گونه است که در تشریح سیره هر امام، نخست دورنمایی از مراحل زندگی ایشان ارائه شده، سپس فضای اجتماعی و سیاسی عصر آن امام تشریح می‌شود و خطوط اساسی زندگی و تناسب مواضع سیاسی، اجتماعی‌شان با شرایط حاکم بر جامعه آن روز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بدین ترتیب، مسئله توجه ائمه به عنصر زمان و شرایط و نیازها و مقتضیات و محذورات آن در کتاب حاضر مورد ملاحظه بوده است.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

7. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
سلسله جلسات استاد سیدعلی حسینی خامنه‌ای
ناشر: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی (موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی، صهبا)
این کتاب، حاصل برگزاری بیست‌وهشت جلسه متوالی در بیست‌وهشت روز ماه مبارک رمضان سال 1353، توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. بعد از ممانعت ساواک از برگزاری جلسات ایشان در مسجد کرامت مشهد، تصمیم گرفتند تا جلسات ماه رمضان را در مسجد امام حسن مجتبی برگزار کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این جلسات سعی داشتند تا مبانیِ اندیش? اسلامی را با رویکردی اجتماعی، منسجم و هماهنگ و با محور قرار دادن قرآن کریم تبیین کنند. کتاب، مشتمل بر چهار فصل ایمان، توحید، نبوت و ولایت است. این کتاب در کنار کتاب انسان 250 ساله مهمترین آثار برای آشنایی با منظوم? فکری رهبر انقلاب است. کتاب تا به حال به زبان‌های عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

8. نامه‌های بلوغ
مؤلف: علی صفائی‌حائری (عین صاد)
ناشر: لیلة القدر
این کتاب، مجموعه نامه‌های پدرانه استاد علی صفایی حائری برای فرزندان خود است که در زمان بلوغ‌شان برای آنها نگاشته است. این متون از لطافت و غنای خاصی برخوردارند و به خوبی جایگاه بلوغ و اهمیت آن را برای جوانان و نوجوانان تبیین می کنند. در این اثر 5 نامه برای تبیین مسائلی همچون توجه به رضای الهی، استقامت و صبر، مراقبت از سلامت روح، فرصت‌های حسنات و سیئات و اخلاق نیکو، از آیات و احادیث فراوانی بهره گرفته شده است.
در یکی از نامه ها آمده است: «بابا! در این نکته تامل کن، ببین در برابر آنچه به دست می آوری، چه از دست می دهی. در این محاسبه، خودت را در نظر بگیر. تمام باخت ما از اینجاست که خودمان را به حساب نمی آوریم، فقط حساب می کنیم چه به دست آورده ایم و نمی بینیم چه از دست داده‌ایم.»

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

9. هفتاد بند استغفار امیرالمومنین (ع) جهت وسعت رزق
مترجم: عبدالقائم شوشتری
ناشر: طوبای محبت
مردم و حتی متدینین و خوبان، از معصیت بودن بسیاری از کارها غافلند و به گناه بودن آن توجه ندارند. این استغفار شریفی که از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است و در هفتاد بند است علاوه بر جامع بودن و توجه به این گونه گناهانی که غالبا مورد غفلت ماست و دارا بودن آثار معنوی و دنیوی مذکور در مقدمه استغفار، بسیار مقرّب است و اگر کسی آن را با توجه بخواند آثار عجیبی از آن ظاهر می‌شود. حضرت امیر این استغفار 70 بندی را خودشان بعد از نماز صبح می‌خواندند ولی اگر کسی موفق به خواندن آن در هنگام صبح نشود، می‌تواند آن را بعد از نماز عصر بخواند.

 

کتاب‌های پرفروش حوزه دین/ از کهکشان نیستی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

10. حسین از زبان حسین
نویسنده: محمد محمدیان
ناشر: نشر معارف
این کتاب درباره زندگی امام حسین (ع) و واقعه عاشوراست. کتاب به خواننده کمک می‌کند تا امام حسین و حرکت ایشان به سمت کربلا و در مقابل دشمن قرار گرفتن‌شان را بشناسد و از هدف این واقعه عظیم تاریخی مطلع شود.
کتاب در هشت فصل، دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می‌کند. همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می‌شود. فصل‌های این کتاب عبارت‌اند از: «دوران رسول خدا (ص)، دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».

به گزارش مبلغ، به نقل از ستاد خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نمایشگاه کتاب 1403 تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از 19 تا 29 اردیبهشت (1403) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/2/25:: 10:6 عصر     |     () نظر

یادداشت تبلیغی

آثار حیات طیبه در زندگی

تاریخ انتشار: 13:29 - 1401/12/10
مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کرده‌اند؛ مانند روزى حلال، قناعت و خشنودى از قسمت الهی، عبادت توأم با روزى حلال، زندگانى در طاعت خداوند، توفیق بر اطاعت فرمان خدا و رزق روزانه.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، آثار حیات طیبه در زندگی.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا*

مقدمه
قرآن درباره رابطه ایمان و عمل صالح می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون؛ هر کس کار شایسته‌اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى‌که مؤمن است، او را به زندگی پاک(حیات طیّبه) زنده می‌داریم و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالى که انجام می‌دادند، خواهیم داد». بنا بر این آیه شریفه ایمان و عمل صالح، معیار مهم سبک زندگی اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است؛ یعنی برای رسیدن به حیات طیبه باید به این دو سلاح معنوی و الهی مجهز شد. اساساً هدف بعثت انبیاء، رسیدن به حیات طیبه و شکوفایی عقل و فطرت افراد در پرتو حیات طیبه است. حافظ درباره رسیدن به حیات طیبه و زندگی کریمانه می‌گوید:

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
        باللَّه کز آفتاب فلک خوب‌تر شوى

معنای «حیات طیبه»
مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کرده‌اند؛ مانند روزى حلال،  قناعت و خشنودى از قسمت الهی،  عبادت توأم با روزى حلال،  زندگانى در طاعت خداوند،  توفیق بر اطاعت فرمان خدا  و رزق روزانه.  با توجه به نتایجی که از انجام عمل صالح نصیب مؤمنان می‌شود، وسعت و گستردگی مفهوم آن تا آنجاست که همه این موارد بیان شده و غیر از آن‌ها را در بر می‌گیرد. بنابراین حیات طیبه را می‌توان به معنای زندگى پاکیزه از هر نظر همچون پاکیزه از آلودگی‌ها، ظلم‌ها، خیانت‌ها، دشمنی‌ها، اسارت‌ها، ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها دانست. 

بنا به فرمایش علامه طباطبایی حیات طیبه‌اى که خداوند به زن و مرد نیکو وعده داده است، حیاتى حقیقى و جدید است که مرتبه‌اى بالا و والا از حیات عمومى و داراى آثارى مهم است.  بنا بر فرمایش قرآن،  انسان مؤمن با دو بال ایمان و عمل صالح  و در سایه حیات طیبه  به شکوفایی عقلی می‌رسد که مهم‌ترین هدف از بعثت انبیای الهی است. انسان به ‌وسیله رشد صحیح عقل و بهره‌برداری از آن، می‌تواند از کمال واقعی برخوردار شود. این در حالی است که قرآن کریم کافر را به سبب عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات می‌داند. 

به خاطر اهمیت رسیدن به حیات طیبه و نقش آن در زندگی، در این مجال آثار حیات طیبه را از منظر فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهیم، به امید آنکه برای رسیدن به آن با جدیت کامل گام برداریم.

آثار و مراتب حیات طیبه
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
        هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

در برخی از آیات و روایات آثار، نشانه‌ها و مراتب حیات طیبه مطرح شده است که به اهم آن‌ها می‌پردازیم.   

1. نصرت و تأیید غیبی
حیات طیبه که از طریق ایمان توأم با عمل صالح به دست می‌آید، یقیناً همراه با تأییدات غیبی است؛ یعنی صاحب  این حیات مادامی که اعمال صالح مؤمنانه انجام می‌دهد، مشمول مددهای غیبی است؛  چنانکه خداوند در سوره روم می‌فرماید: «وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ؛  امداد و نصرت به اهل ایمان بر عهده ماست». طبق آیات الهی، صاحبان حیات طیبه نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز مورد تأیید و نصرت حضرت حق خواهند بود: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ یَومَ یَقومُ الأَشهادُ؛  ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم».
بنابراین طبق این آیات، تأییدات و نصرت الهی و مددهای غیبی همواره در طول حیات طیبه کمک حال مؤمنین خواهد بود و آنان هرگز به حال خود رها نخواهند شد. 

2. نور علم و هدایت 
یکی از مراتب و آثار رسیدن به حیات طیبه، دریافت نور الهی در زندگی است که انسان مؤمن آن را در اثر ایمان حقیقی و عمل صالح دریافت می‌کند و چیزهایی را می‌بیند  و درک  می‌کند که از توان دیگران خارج است؛ چنانکه خداوند  در سوره انعام فرمود: «فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛  ما او را [به وسیله هدایت و ایمان‏] زنده کردیم و براى وى نورى قرار دادیم تا در پرتو آن، در میان مردم [به درستى و سلامت‏] حرکت کند». در حدیثی از رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است: «اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ؛  همان مؤمن با نور خدا می‌بیند». مؤمن قطعاً به سبب نورى که خداوند به او عطا فرموده است، آنچه را که دیگران نمى‌بینید، می‌بیند و آنچه را که دیگران در دل دارند، می‌فهمد.

نیســـت آن ینظر بنــور الله گزاف
        نور ربــانی بود گــردون شکـاف

علامه طباطبایی می‌فرماید: 
«این نور دانش و فهم، نشانه‌ای واقعی از حیات طیبه است؛ همانطور که مؤمن علم و ادراکى دارد که دیگران ندارند. همچنین از موهبت قدرت بر احیاى حق و ابطال باطل سهمى دارد که دیگران ندارند و آن، مدد غیبی است که مؤمن در مقابل باطل از سوی حق تأیید می‌شود». 
و آن که او ینــظر بنـــور الله بود
        هم ز مـــرغ و هم ز مــور آگه بود

حضرت مسیح این مرتبه از حیات طیبه را به یاران خود چنین توضیح داده است: «علم در اعماق دل‌هاى شما و در سرشت و طبیعت‌تان پنهان است. به اخلاق فرشتگان و پاکدلان متخلق شوید تا علم بر شما ظاهر شود».  کلام نورانی امام صادق(علیه السلام) نیز مؤید این معناست: «لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ إنَّما هُوَ نورٌ یَقَعُ فی قَلبِ مَن یُریُد اللَّهُ تبارکَ وَتَعالى أن یَهدِیَه‏؛   علم به آموختن نیست؛ بلکه نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد هدایتش کند، قرار می‌دهد». در هر صورت انسان مؤمن می‌تواند در اثر تقوا و پرهیزگاری به مقامی برسد که نور حق به دلش بتابد و او را در بزنگاه‌های زندگی راهبر شود. 

برخورداری از این نور موجب می‌شود انسان حق را از باطل تشخیص دهد و سریعاً خود را در صفوف اهل حق قرار دهد. همچنین می‌تواند اشیاء و انسان‌ها و افکار را آن‌طوری که هستند، ببیند و حقیقت‌شان را درک کند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ؛  مؤمنان کسانی هستند که آنچه پیش رو دارند، می‌شناسند». تشخیص به موقع، آینده‌نگری و پیش‌بینی صحیح‌ترین راه، از نشانه‌های آن‌هاست. حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) مصداق بارز این انسان‌ها بود که امام صادق(علیه السلام) درباره آن حضرت فرمود: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی‌عَبدِاللَّهِ و أبلی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیدَاً؛  عمویمان ابوالفضل العباس، از بصیرت ژرف و والایی برخوردار بود، ایمان محکم و استواری داشت، همراه برادرش و در رکاب برادرش جهاد کرد و به شهادت رسید». آن حضرت هرگز ذره‌ای در انتخاب درست خویش تردید نکرد. انسان مؤمن نیز هنگامی که حق و باطل را از هم تشخیص دهد، هرگز در فتنه‌ها و آزمون‌ها رفوزه نمی‌شود. 

بصیرت مقداد 
جناب مقداد که در اثر ایمان و عمل صالح به حیات طیبه رسیده بود، در دوران فتنه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) به این مرتبه نائل  شد که توان تشخیص حق و باطل را پیدا کند. از این‌رو بود که  با ایمان قاطع می‌گفت: «یا علی! اگر هیچ کس تو را یاری نکند، من فرمانبر شمایم و در یاری و حمایت از تو، ذره‌ای کوتاهی نخواهم کرد». مقداد یکی از افرادی بود که از خلیفه خواست  بیعت با امام علی(علیه السلام) را که در روز غدیر خم انجام داده است، پاس بدارد و آن را نشکند. 

امام کاظم(علیه السلام) درباره بینش خدادادی جناب لقمان حکیم فرموده است: «به خدا سوگند، به لقمان حکمت  را به خاطر حسب و نسب یا مال یا خویشاوندان و یا قدرت بدنی یا زیبایی ندادند؛ بلکه چون مردی قوی و پرهیزکار در کار خدا بود، به او حکمت دادند».  

3. آرامش حقیقی
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، آرامش حقیقی در زندگی، ایمان که همان به یاد خدا بودن و آرام‌بخش روح و جسم انسان است؛ همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛  هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگین خواهند شد؛ یعنی آرامشی معنوی و روحانی بر زندگی آنان حاکم خواهد شد. حقیقتاً حیات طیبه، آرامش و امنیت روحی و روانی را در پی دارد؛ چنانکه خداوند درباره‌اش فرمود: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏؛  خداجویان کسانى هستند که ایمان آورده‏‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد».

4. عزت دنیا و آخرت 
کسی که به وادی حیات طیبه راه یابد، هرگز روی ذلت را نخواهد دید؛ نه در دنیا و نه در آخرت؛ چرا که وعده خدا همین است که عزت در انحصار خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِین‏».  پیشوای ششم، امام صادق(علیه السلام) نیز درباره عزت مؤمن فرموده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ؛  مؤمن از کوه نیز شکست‌ناپذیرتر است». 

در احوالات فیلسوف بزرگ عالم اسلام، حاج ملاهادی سبزواری نوشته‌اند: 
از کثرت عزت نفسی که داشت، از هیچ کس چیزی نمی‌خواست. تحف و هدایا را نیز اصلاً قبول نمی‌کرد.  در همه عمر، با کمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بی‌آلایشی و نهایت عزت نفس گذرانید. به هیچ کس از شاهان و ثروتمندان، اعتنایی نداشت. ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه‌اش رفت و روی حصیری که فرش اتاق تدریس بود، نشست و تألیف کتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست نمود. پس از رفتن پانصد تومان  به خدمتش فرستاد، ولی آن مرد عزیزالنفس و منیع‌الطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود که به سادات، دو برابر دیگران بدهند.  

وی نمونه‌ای از خاک‌نشینان افلاکی بود:

نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون
        گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند

ای که مغرور بجاه دو سه روزی بر ما
        رو گشایش طلب از همت مردانی چند

5. مصونیت از شیطان و نفس اماره 
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، مصونیت از شیطان و نفس اماره است. وقتی شخص در اثر ایمان و عمل صالح به مراتب عالیه حیات طیبه می‌رسد، شیطان و عوامل آن دیگر نمی‌توانند او را در پیمودن راه حق وسوسه کنند و نفس اماره با هوى و هوس‌هایش و دنیا با فریبندگى‌هایش توان تسلط به وی را ندارد؛ زیرا با بینشی که یافته است حقیقت این دنیا را می‌بیند؛ چنانکه قرآن در این باره می‌فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛   شیطان بر کسانى که ایمان¬ دارند و بر پروردگارشان توکّل مى‌کنند، سلطه‌اى ندارد».

6. دلدادگی برای خدا 
دلدادگی مطلق به خدای متعال، ره‌آورد حیات طیبه در وجود انسان‌هایی است که شخصیت خود را به ایمان و عمل صالح آراسته‌اند. فروغی بسطامی می‌گوید:
مردان خدا پرده پندار دریدند
        یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

این همان مفهوم آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: «اِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایماناً وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ؛  مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان بیمناک می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمان‌شان فزونی می‌گیرد و فقط بر پروردگارشان توکل دارند».

دل‌های چنین کسانى متعلق و مربوط به پروردگار‏شان است. آنان جز پروردگار را نمى‌خواهند و جز تقرب به او را دوست نمى‌دارند و جز از سخط و دورى او نمى‌هراسند. از دریچه دید آنان هر چه را که خدا آفریده است، زیبا و احسن و زشتی فقط نافرمانى خدای عالمیان است.

7. مدیریت خدایی 
حیات طیبه چنان در زندگی انسان‌های مؤمن اثر می‌گذارد که آنان دید خدایی پیدا می‌کنند و مدیریت پروردگار هستی را در زندگی خود کاملاً احساس می‌نمایند؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛  خداوند، سرور کسانى است که ایمان آورده‏‌اند؛ آنان را از تاریکی‌ها به سوى روشنایى به در مى‌‏برد» و زندگی آنان را مدیریت می‌کند.
در همین رابطه علامه طباطبایی در خاطرات خود می‌نویسد: «پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده، به سوی مقصد هدایتم می‌کند».  

من اگر خارم و گر گل چمن‌آرایی هست
        که از آن دست که می‌پروردم، می‌رویم

خداوند در حدیث قدسی مدیریت زندگی انسان مؤمن را بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این حدیث را این‌گونه نقل کرده است: «لا َأَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ قَلْبِ‏ عَبْدٍ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ ؛  بر قلب بنده‌ای آگاهی نیابم که در آن محبتِ اخلاص برای طاعت خودم و پیروی رضایتم را بیابم، جز آنکه قوام و پایداری زندگی او و اداره امورش را به عهده می‌گیرم».

8. ترجیح زندگی حقیقی بر مجازی 
اولیاى خدا با پیمودن مسیر بندگى و پاسدارى از پیمان فطرى و میثاق ملکوتى، به عالی‌ترین زندگی حقیقی رسیده‌اند و از ثمرات آن بهره‌مندند. حیات طیبه، تحت ولایت حق‌تعالى براى اولیاى خدا تحقق مى‌یابد. در مقابلِ حیات طیبه که ولایت الله  را در باطن خود دارد، حیات مادى و مجازی دنیاست که ولایت شیطان و طاغوت‌ها در آن جلوه‌نمایی می‌کند: «الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ؛  کسانى که کافر شدند، اولیاى آن‌ها طاغوت‌ها هستند». آنان در اثر غلبه هوی و هوس‌های نفسانی، به ولایت شیاطین تن می‌دهد. قرآن درباره آنان چنین می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً؛  هر کس شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است».

رسیدن به حیات طیبه، به منزله رسیدن به یک زندگی حقیقی در مقابل زندگی مجازی غیر طیبه است که در آن از ایمان و عمل صالح و ولایت الله خبری نیست. علامه طباطبایی در این باره می‌نویسد: 
«این آثار زندگى طیبه جز بر زندگى حقیقى مترتب نمى‌شود و زندگى مجازى بویى از آن ندارد. خداوند این آثار را مختص به مردمی با ایمان و داراى عمل صالح دانسته و حیات طیبه،حیاتى است حقیقى و واقعى و جدید که خدا آن را به کسانى که سزاوارند، افاضه مى‌فرماید و این حیات جدید و اختصاصى، جداى از زندگى معمولی که همه در آن مشترکند، نیست. در عین اینکه غیر آن است، با همان است؛ تنها اختلاف به مراتب است، نه به عدد؛ پس کسى که داراى آن حیات طیبه است، دو جور زندگى ندارد؛ بلکه زندگی‌اش قوى‍‌تر و روشن‌تر و واجد آثار بیشتر است؛ هم‌چنانکه روح قدسى که خداى عزوجل آن را مخصوص انبیاء دانسته است، یک زندگى سومى نیست؛ بلکه زندگى آنان درجه بالاترى دارد. این، آن چیزى است که تدبر در آیه شریفه "فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً" آن را افاده مى‌کند و خود، یکى از حقایق قرآنى است و با همین بیان، علت اینکه چرا آن زندگى را با وصف طَیِّب توصیف فرموده است، روشن می‌شود؛ گویا حیاتى است خالص که خباثتى در آن نیست که فاسدش کند و یا آثارش را تباه سازد». 

9. یافتن روحیه جهاد و شهادت
در پرتو حیات طیبه، روحیه جهاد و شهادت در وجود مؤمنان تقویت می‌شود و آنان در راه اهداف والای‌شان استقامت می‌ورزند و برای تحقق آرمان‌های مقدس الهی با تمام وجود به استقبال شهادت می‌روند و عزت و شکوه ویژه‌ای در جامعه اسلامی می‌یابند و از اقتدار روحی و معنوی برخوردار می‌شوند. حافظ می‌گوید: 

دست از مس وجود چو مردان ره بشوى
        تا کیمیاى عشق بیابى و زر شوى

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
        آنگه رسى به خویش که بى‌خواب و خور شوى

هم‌چنانکه امام علی(علیه السلام) که در عالی‌ترین رتبه حیات طیبه قرار داشت، چنین بود و بارها این عشق درونی خود را اظهار نمود. آن حضرت برای ممتازترین یارش، جناب مالک اشتر چنین مقامی را از خداوند درخواست کرده و فرموده است: «اسأل اللّه أَنْ یَخْتِمَ لِی وَ لَکَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاغِبُون؛  من از خدای متعال درخواست می‌کنم که پایان عمر من و تو را به رستگاری و شهادت ختم کند و البته که ما به ملاقات او مشتاق هستیم».

فهرست منابع
1. ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل ائمة الاطهار?، تصحیح محمدحسین حسینی جلالی، چپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1409ق.
2. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1419ق.
3. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1408ق.
4. برازش، علیرضا، تفسیر اهل‌بیت?، تهران: نشر امیرکبیر، 1400ش. 
5. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تصحیح جلال‌الدین محدث، چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه، 1371ق.
6. بروجردى، حسین بن رضا، تفسیر صراط المستقیم، قم: نشر انصاریان، 1416ق.
7. جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم: نشر انصاریان، 1383ش.
8. حافظ، شمس‌الدین محمد، دیوان اشعار، تهران: نشر فخر رازی، 1374ش.
9. سبزواری، ملاهادی، دیوان حاج ملاهادی سبزواری، تهران: نشر کتابفروشی محمودی، بی‌تا. 
10. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: نشر اسماعیلیان، 1394ق.
11. ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: نشر اسلامی، 1399ش.
12. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، چاپ دوم، نجف: المکتبة الحیدریه، 1385ق.
13.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
14.  فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم: نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1418ق.
15.  قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: مؤسسه دارالکتب، 1404ق.
16.  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1388ق.
17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
18. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374ش.
19. نورى، حسین بن محمدتقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: نشر مؤسسه آل‌البیت?، 1408ق.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/2/25:: 7:14 عصر     |     () نظر

یادداشت تبلیغی

آثار حیات طیبه در زندگی

مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کرده‌اند؛ مانند روزى حلال، قناعت و خشنودى از قسمت الهی، عبادت توأم با روزى حلال، زندگانى در طاعت خداوند، توفیق بر اطاعت فرمان خدا و رزق روزانه.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، آثار حیات طیبه در زندگی.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا*

مقدمه
قرآن درباره رابطه ایمان و عمل صالح می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون؛ هر کس کار شایسته‌اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى‌که مؤمن است، او را به زندگی پاک(حیات طیّبه) زنده می‌داریم و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالى که انجام می‌دادند، خواهیم داد». بنا بر این آیه شریفه ایمان و عمل صالح، معیار مهم سبک زندگی اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است؛ یعنی برای رسیدن به حیات طیبه باید به این دو سلاح معنوی و الهی مجهز شد. اساساً هدف بعثت انبیاء، رسیدن به حیات طیبه و شکوفایی عقل و فطرت افراد در پرتو حیات طیبه است. حافظ درباره رسیدن به حیات طیبه و زندگی کریمانه می‌گوید:

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
        باللَّه کز آفتاب فلک خوب‌تر شوى

معنای «حیات طیبه»
مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کرده‌اند؛ مانند روزى حلال،  قناعت و خشنودى از قسمت الهی،  عبادت توأم با روزى حلال،  زندگانى در طاعت خداوند،  توفیق بر اطاعت فرمان خدا  و رزق روزانه.  با توجه به نتایجی که از انجام عمل صالح نصیب مؤمنان می‌شود، وسعت و گستردگی مفهوم آن تا آنجاست که همه این موارد بیان شده و غیر از آن‌ها را در بر می‌گیرد. بنابراین حیات طیبه را می‌توان به معنای زندگى پاکیزه از هر نظر همچون پاکیزه از آلودگی‌ها، ظلم‌ها، خیانت‌ها، دشمنی‌ها، اسارت‌ها، ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها دانست. 

بنا به فرمایش علامه طباطبایی حیات طیبه‌اى که خداوند به زن و مرد نیکو وعده داده است، حیاتى حقیقى و جدید است که مرتبه‌اى بالا و والا از حیات عمومى و داراى آثارى مهم است.  بنا بر فرمایش قرآن،  انسان مؤمن با دو بال ایمان و عمل صالح  و در سایه حیات طیبه  به شکوفایی عقلی می‌رسد که مهم‌ترین هدف از بعثت انبیای الهی است. انسان به ‌وسیله رشد صحیح عقل و بهره‌برداری از آن، می‌تواند از کمال واقعی برخوردار شود. این در حالی است که قرآن کریم کافر را به سبب عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات می‌داند. 

به خاطر اهمیت رسیدن به حیات طیبه و نقش آن در زندگی، در این مجال آثار حیات طیبه را از منظر فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهیم، به امید آنکه برای رسیدن به آن با جدیت کامل گام برداریم.

آثار و مراتب حیات طیبه
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
        هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

در برخی از آیات و روایات آثار، نشانه‌ها و مراتب حیات طیبه مطرح شده است که به اهم آن‌ها می‌پردازیم.   

1. نصرت و تأیید غیبی
حیات طیبه که از طریق ایمان توأم با عمل صالح به دست می‌آید، یقیناً همراه با تأییدات غیبی است؛ یعنی صاحب  این حیات مادامی که اعمال صالح مؤمنانه انجام می‌دهد، مشمول مددهای غیبی است؛  چنانکه خداوند در سوره روم می‌فرماید: «وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ؛  امداد و نصرت به اهل ایمان بر عهده ماست». طبق آیات الهی، صاحبان حیات طیبه نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز مورد تأیید و نصرت حضرت حق خواهند بود: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ یَومَ یَقومُ الأَشهادُ؛  ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم».
بنابراین طبق این آیات، تأییدات و نصرت الهی و مددهای غیبی همواره در طول حیات طیبه کمک حال مؤمنین خواهد بود و آنان هرگز به حال خود رها نخواهند شد. 

2. نور علم و هدایت 
یکی از مراتب و آثار رسیدن به حیات طیبه، دریافت نور الهی در زندگی است که انسان مؤمن آن را در اثر ایمان حقیقی و عمل صالح دریافت می‌کند و چیزهایی را می‌بیند  و درک  می‌کند که از توان دیگران خارج است؛ چنانکه خداوند  در سوره انعام فرمود: «فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛  ما او را [به وسیله هدایت و ایمان‏] زنده کردیم و براى وى نورى قرار دادیم تا در پرتو آن، در میان مردم [به درستى و سلامت‏] حرکت کند». در حدیثی از رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است: «اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ؛  همان مؤمن با نور خدا می‌بیند». مؤمن قطعاً به سبب نورى که خداوند به او عطا فرموده است، آنچه را که دیگران نمى‌بینید، می‌بیند و آنچه را که دیگران در دل دارند، می‌فهمد.

نیســـت آن ینظر بنــور الله گزاف
        نور ربــانی بود گــردون شکـاف

علامه طباطبایی می‌فرماید: 
«این نور دانش و فهم، نشانه‌ای واقعی از حیات طیبه است؛ همانطور که مؤمن علم و ادراکى دارد که دیگران ندارند. همچنین از موهبت قدرت بر احیاى حق و ابطال باطل سهمى دارد که دیگران ندارند و آن، مدد غیبی است که مؤمن در مقابل باطل از سوی حق تأیید می‌شود». 
و آن که او ینــظر بنـــور الله بود
        هم ز مـــرغ و هم ز مــور آگه بود

حضرت مسیح این مرتبه از حیات طیبه را به یاران خود چنین توضیح داده است: «علم در اعماق دل‌هاى شما و در سرشت و طبیعت‌تان پنهان است. به اخلاق فرشتگان و پاکدلان متخلق شوید تا علم بر شما ظاهر شود».  کلام نورانی امام صادق(علیه السلام) نیز مؤید این معناست: «لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ إنَّما هُوَ نورٌ یَقَعُ فی قَلبِ مَن یُریُد اللَّهُ تبارکَ وَتَعالى أن یَهدِیَه‏؛   علم به آموختن نیست؛ بلکه نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد هدایتش کند، قرار می‌دهد». در هر صورت انسان مؤمن می‌تواند در اثر تقوا و پرهیزگاری به مقامی برسد که نور حق به دلش بتابد و او را در بزنگاه‌های زندگی راهبر شود. 

برخورداری از این نور موجب می‌شود انسان حق را از باطل تشخیص دهد و سریعاً خود را در صفوف اهل حق قرار دهد. همچنین می‌تواند اشیاء و انسان‌ها و افکار را آن‌طوری که هستند، ببیند و حقیقت‌شان را درک کند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ؛  مؤمنان کسانی هستند که آنچه پیش رو دارند، می‌شناسند». تشخیص به موقع، آینده‌نگری و پیش‌بینی صحیح‌ترین راه، از نشانه‌های آن‌هاست. حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) مصداق بارز این انسان‌ها بود که امام صادق(علیه السلام) درباره آن حضرت فرمود: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی‌عَبدِاللَّهِ و أبلی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیدَاً؛  عمویمان ابوالفضل العباس، از بصیرت ژرف و والایی برخوردار بود، ایمان محکم و استواری داشت، همراه برادرش و در رکاب برادرش جهاد کرد و به شهادت رسید». آن حضرت هرگز ذره‌ای در انتخاب درست خویش تردید نکرد. انسان مؤمن نیز هنگامی که حق و باطل را از هم تشخیص دهد، هرگز در فتنه‌ها و آزمون‌ها رفوزه نمی‌شود. 

بصیرت مقداد 
جناب مقداد که در اثر ایمان و عمل صالح به حیات طیبه رسیده بود، در دوران فتنه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) به این مرتبه نائل  شد که توان تشخیص حق و باطل را پیدا کند. از این‌رو بود که  با ایمان قاطع می‌گفت: «یا علی! اگر هیچ کس تو را یاری نکند، من فرمانبر شمایم و در یاری و حمایت از تو، ذره‌ای کوتاهی نخواهم کرد». مقداد یکی از افرادی بود که از خلیفه خواست  بیعت با امام علی(علیه السلام) را که در روز غدیر خم انجام داده است، پاس بدارد و آن را نشکند. 

امام کاظم(علیه السلام) درباره بینش خدادادی جناب لقمان حکیم فرموده است: «به خدا سوگند، به لقمان حکمت  را به خاطر حسب و نسب یا مال یا خویشاوندان و یا قدرت بدنی یا زیبایی ندادند؛ بلکه چون مردی قوی و پرهیزکار در کار خدا بود، به او حکمت دادند».  

3. آرامش حقیقی
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، آرامش حقیقی در زندگی، ایمان که همان به یاد خدا بودن و آرام‌بخش روح و جسم انسان است؛ همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛  هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگین خواهند شد؛ یعنی آرامشی معنوی و روحانی بر زندگی آنان حاکم خواهد شد. حقیقتاً حیات طیبه، آرامش و امنیت روحی و روانی را در پی دارد؛ چنانکه خداوند درباره‌اش فرمود: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏؛  خداجویان کسانى هستند که ایمان آورده‏‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد».

4. عزت دنیا و آخرت 
کسی که به وادی حیات طیبه راه یابد، هرگز روی ذلت را نخواهد دید؛ نه در دنیا و نه در آخرت؛ چرا که وعده خدا همین است که عزت در انحصار خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِین‏».  پیشوای ششم، امام صادق(علیه السلام) نیز درباره عزت مؤمن فرموده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ؛  مؤمن از کوه نیز شکست‌ناپذیرتر است». 

در احوالات فیلسوف بزرگ عالم اسلام، حاج ملاهادی سبزواری نوشته‌اند: 
از کثرت عزت نفسی که داشت، از هیچ کس چیزی نمی‌خواست. تحف و هدایا را نیز اصلاً قبول نمی‌کرد.  در همه عمر، با کمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بی‌آلایشی و نهایت عزت نفس گذرانید. به هیچ کس از شاهان و ثروتمندان، اعتنایی نداشت. ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه‌اش رفت و روی حصیری که فرش اتاق تدریس بود، نشست و تألیف کتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست نمود. پس از رفتن پانصد تومان  به خدمتش فرستاد، ولی آن مرد عزیزالنفس و منیع‌الطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود که به سادات، دو برابر دیگران بدهند.  

وی نمونه‌ای از خاک‌نشینان افلاکی بود:

نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون
        گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند

ای که مغرور بجاه دو سه روزی بر ما
        رو گشایش طلب از همت مردانی چند

5. مصونیت از شیطان و نفس اماره 
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، مصونیت از شیطان و نفس اماره است. وقتی شخص در اثر ایمان و عمل صالح به مراتب عالیه حیات طیبه می‌رسد، شیطان و عوامل آن دیگر نمی‌توانند او را در پیمودن راه حق وسوسه کنند و نفس اماره با هوى و هوس‌هایش و دنیا با فریبندگى‌هایش توان تسلط به وی را ندارد؛ زیرا با بینشی که یافته است حقیقت این دنیا را می‌بیند؛ چنانکه قرآن در این باره می‌فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛   شیطان بر کسانى که ایمان¬ دارند و بر پروردگارشان توکّل مى‌کنند، سلطه‌اى ندارد».

6. دلدادگی برای خدا 
دلدادگی مطلق به خدای متعال، ره‌آورد حیات طیبه در وجود انسان‌هایی است که شخصیت خود را به ایمان و عمل صالح آراسته‌اند. فروغی بسطامی می‌گوید:
مردان خدا پرده پندار دریدند
        یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

این همان مفهوم آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: «اِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایماناً وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ؛  مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان بیمناک می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمان‌شان فزونی می‌گیرد و فقط بر پروردگارشان توکل دارند».

دل‌های چنین کسانى متعلق و مربوط به پروردگار‏شان است. آنان جز پروردگار را نمى‌خواهند و جز تقرب به او را دوست نمى‌دارند و جز از سخط و دورى او نمى‌هراسند. از دریچه دید آنان هر چه را که خدا آفریده است، زیبا و احسن و زشتی فقط نافرمانى خدای عالمیان است.

7. مدیریت خدایی 
حیات طیبه چنان در زندگی انسان‌های مؤمن اثر می‌گذارد که آنان دید خدایی پیدا می‌کنند و مدیریت پروردگار هستی را در زندگی خود کاملاً احساس می‌نمایند؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛  خداوند، سرور کسانى است که ایمان آورده‏‌اند؛ آنان را از تاریکی‌ها به سوى روشنایى به در مى‌‏برد» و زندگی آنان را مدیریت می‌کند.
در همین رابطه علامه طباطبایی در خاطرات خود می‌نویسد: «پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده، به سوی مقصد هدایتم می‌کند».  

من اگر خارم و گر گل چمن‌آرایی هست
        که از آن دست که می‌پروردم، می‌رویم

خداوند در حدیث قدسی مدیریت زندگی انسان مؤمن را بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این حدیث را این‌گونه نقل کرده است: «لا َأَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ قَلْبِ‏ عَبْدٍ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ ؛  بر قلب بنده‌ای آگاهی نیابم که در آن محبتِ اخلاص برای طاعت خودم و پیروی رضایتم را بیابم، جز آنکه قوام و پایداری زندگی او و اداره امورش را به عهده می‌گیرم».

8. ترجیح زندگی حقیقی بر مجازی 
اولیاى خدا با پیمودن مسیر بندگى و پاسدارى از پیمان فطرى و میثاق ملکوتى، به عالی‌ترین زندگی حقیقی رسیده‌اند و از ثمرات آن بهره‌مندند. حیات طیبه، تحت ولایت حق‌تعالى براى اولیاى خدا تحقق مى‌یابد. در مقابلِ حیات طیبه که ولایت الله  را در باطن خود دارد، حیات مادى و مجازی دنیاست که ولایت شیطان و طاغوت‌ها در آن جلوه‌نمایی می‌کند: «الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ؛  کسانى که کافر شدند، اولیاى آن‌ها طاغوت‌ها هستند». آنان در اثر غلبه هوی و هوس‌های نفسانی، به ولایت شیاطین تن می‌دهد. قرآن درباره آنان چنین می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً؛  هر کس شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است».

رسیدن به حیات طیبه، به منزله رسیدن به یک زندگی حقیقی در مقابل زندگی مجازی غیر طیبه است که در آن از ایمان و عمل صالح و ولایت الله خبری نیست. علامه طباطبایی در این باره می‌نویسد: 
«این آثار زندگى طیبه جز بر زندگى حقیقى مترتب نمى‌شود و زندگى مجازى بویى از آن ندارد. خداوند این آثار را مختص به مردمی با ایمان و داراى عمل صالح دانسته و حیات طیبه،حیاتى است حقیقى و واقعى و جدید که خدا آن را به کسانى که سزاوارند، افاضه مى‌فرماید و این حیات جدید و اختصاصى، جداى از زندگى معمولی که همه در آن مشترکند، نیست. در عین اینکه غیر آن است، با همان است؛ تنها اختلاف به مراتب است، نه به عدد؛ پس کسى که داراى آن حیات طیبه است، دو جور زندگى ندارد؛ بلکه زندگی‌اش قوى‍‌تر و روشن‌تر و واجد آثار بیشتر است؛ هم‌چنانکه روح قدسى که خداى عزوجل آن را مخصوص انبیاء دانسته است، یک زندگى سومى نیست؛ بلکه زندگى آنان درجه بالاترى دارد. این، آن چیزى است که تدبر در آیه شریفه "فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً" آن را افاده مى‌کند و خود، یکى از حقایق قرآنى است و با همین بیان، علت اینکه چرا آن زندگى را با وصف طَیِّب توصیف فرموده است، روشن می‌شود؛ گویا حیاتى است خالص که خباثتى در آن نیست که فاسدش کند و یا آثارش را تباه سازد». 

9. یافتن روحیه جهاد و شهادت
در پرتو حیات طیبه، روحیه جهاد و شهادت در وجود مؤمنان تقویت می‌شود و آنان در راه اهداف والای‌شان استقامت می‌ورزند و برای تحقق آرمان‌های مقدس الهی با تمام وجود به استقبال شهادت می‌روند و عزت و شکوه ویژه‌ای در جامعه اسلامی می‌یابند و از اقتدار روحی و معنوی برخوردار می‌شوند. حافظ می‌گوید: 

دست از مس وجود چو مردان ره بشوى
        تا کیمیاى عشق بیابى و زر شوى

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
        آنگه رسى به خویش که بى‌خواب و خور شوى

هم‌چنانکه امام علی(علیه السلام) که در عالی‌ترین رتبه حیات طیبه قرار داشت، چنین بود و بارها این عشق درونی خود را اظهار نمود. آن حضرت برای ممتازترین یارش، جناب مالک اشتر چنین مقامی را از خداوند درخواست کرده و فرموده است: «اسأل اللّه أَنْ یَخْتِمَ لِی وَ لَکَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاغِبُون؛  من از خدای متعال درخواست می‌کنم که پایان عمر من و تو را به رستگاری و شهادت ختم کند و البته که ما به ملاقات او مشتاق هستیم».


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/2/25:: 7:2 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5      >