پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، آثار حیات طیبه در زندگی.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم پاکنیا*
مقدمه
قرآن درباره رابطه ایمان و عمل صالح میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون؛ هر کس کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالىکه مؤمن است، او را به زندگی پاک(حیات طیّبه) زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام میدادند، خواهیم داد». بنا بر این آیه شریفه ایمان و عمل صالح، معیار مهم سبک زندگی اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است؛ یعنی برای رسیدن به حیات طیبه باید به این دو سلاح معنوی و الهی مجهز شد. اساساً هدف بعثت انبیاء، رسیدن به حیات طیبه و شکوفایی عقل و فطرت افراد در پرتو حیات طیبه است. حافظ درباره رسیدن به حیات طیبه و زندگی کریمانه میگوید:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
باللَّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى
معنای «حیات طیبه»
مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کردهاند؛ مانند روزى حلال، قناعت و خشنودى از قسمت الهی، عبادت توأم با روزى حلال، زندگانى در طاعت خداوند، توفیق بر اطاعت فرمان خدا و رزق روزانه. با توجه به نتایجی که از انجام عمل صالح نصیب مؤمنان میشود، وسعت و گستردگی مفهوم آن تا آنجاست که همه این موارد بیان شده و غیر از آنها را در بر میگیرد. بنابراین حیات طیبه را میتوان به معنای زندگى پاکیزه از هر نظر همچون پاکیزه از آلودگیها، ظلمها، خیانتها، دشمنیها، اسارتها، ذلتها و انواع نگرانیها دانست.
بنا به فرمایش علامه طباطبایی حیات طیبهاى که خداوند به زن و مرد نیکو وعده داده است، حیاتى حقیقى و جدید است که مرتبهاى بالا و والا از حیات عمومى و داراى آثارى مهم است. بنا بر فرمایش قرآن، انسان مؤمن با دو بال ایمان و عمل صالح و در سایه حیات طیبه به شکوفایی عقلی میرسد که مهمترین هدف از بعثت انبیای الهی است. انسان به وسیله رشد صحیح عقل و بهرهبرداری از آن، میتواند از کمال واقعی برخوردار شود. این در حالی است که قرآن کریم کافر را به سبب عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات میداند.
به خاطر اهمیت رسیدن به حیات طیبه و نقش آن در زندگی، در این مجال آثار حیات طیبه را از منظر فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار میدهیم، به امید آنکه برای رسیدن به آن با جدیت کامل گام برداریم.
آثار و مراتب حیات طیبه
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند
در برخی از آیات و روایات آثار، نشانهها و مراتب حیات طیبه مطرح شده است که به اهم آنها میپردازیم.
1. نصرت و تأیید غیبی
حیات طیبه که از طریق ایمان توأم با عمل صالح به دست میآید، یقیناً همراه با تأییدات غیبی است؛ یعنی صاحب این حیات مادامی که اعمال صالح مؤمنانه انجام میدهد، مشمول مددهای غیبی است؛ چنانکه خداوند در سوره روم میفرماید: «وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ؛ امداد و نصرت به اهل ایمان بر عهده ماست». طبق آیات الهی، صاحبان حیات طیبه نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز مورد تأیید و نصرت حضرت حق خواهند بود: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ یَومَ یَقومُ الأَشهادُ؛ ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا میخیزند، یاری میدهیم».
بنابراین طبق این آیات، تأییدات و نصرت الهی و مددهای غیبی همواره در طول حیات طیبه کمک حال مؤمنین خواهد بود و آنان هرگز به حال خود رها نخواهند شد.
2. نور علم و هدایت
یکی از مراتب و آثار رسیدن به حیات طیبه، دریافت نور الهی در زندگی است که انسان مؤمن آن را در اثر ایمان حقیقی و عمل صالح دریافت میکند و چیزهایی را میبیند و درک میکند که از توان دیگران خارج است؛ چنانکه خداوند در سوره انعام فرمود: «فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ ما او را [به وسیله هدایت و ایمان] زنده کردیم و براى وى نورى قرار دادیم تا در پرتو آن، در میان مردم [به درستى و سلامت] حرکت کند». در حدیثی از رسولخدا(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است: «اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ؛ همان مؤمن با نور خدا میبیند». مؤمن قطعاً به سبب نورى که خداوند به او عطا فرموده است، آنچه را که دیگران نمىبینید، میبیند و آنچه را که دیگران در دل دارند، میفهمد.
نیســـت آن ینظر بنــور الله گزاف
نور ربــانی بود گــردون شکـاف
علامه طباطبایی میفرماید:
«این نور دانش و فهم، نشانهای واقعی از حیات طیبه است؛ همانطور که مؤمن علم و ادراکى دارد که دیگران ندارند. همچنین از موهبت قدرت بر احیاى حق و ابطال باطل سهمى دارد که دیگران ندارند و آن، مدد غیبی است که مؤمن در مقابل باطل از سوی حق تأیید میشود».
و آن که او ینــظر بنـــور الله بود
هم ز مـــرغ و هم ز مــور آگه بود
حضرت مسیح این مرتبه از حیات طیبه را به یاران خود چنین توضیح داده است: «علم در اعماق دلهاى شما و در سرشت و طبیعتتان پنهان است. به اخلاق فرشتگان و پاکدلان متخلق شوید تا علم بر شما ظاهر شود». کلام نورانی امام صادق(علیه السلام) نیز مؤید این معناست: «لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ إنَّما هُوَ نورٌ یَقَعُ فی قَلبِ مَن یُریُد اللَّهُ تبارکَ وَتَعالى أن یَهدِیَه؛ علم به آموختن نیست؛ بلکه نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد هدایتش کند، قرار میدهد». در هر صورت انسان مؤمن میتواند در اثر تقوا و پرهیزگاری به مقامی برسد که نور حق به دلش بتابد و او را در بزنگاههای زندگی راهبر شود.
برخورداری از این نور موجب میشود انسان حق را از باطل تشخیص دهد و سریعاً خود را در صفوف اهل حق قرار دهد. همچنین میتواند اشیاء و انسانها و افکار را آنطوری که هستند، ببیند و حقیقتشان را درک کند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) میفرماید: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ؛ مؤمنان کسانی هستند که آنچه پیش رو دارند، میشناسند». تشخیص به موقع، آیندهنگری و پیشبینی صحیحترین راه، از نشانههای آنهاست. حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) مصداق بارز این انسانها بود که امام صادق(علیه السلام) درباره آن حضرت فرمود: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبیعَبدِاللَّهِ و أبلی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیدَاً؛ عمویمان ابوالفضل العباس، از بصیرت ژرف و والایی برخوردار بود، ایمان محکم و استواری داشت، همراه برادرش و در رکاب برادرش جهاد کرد و به شهادت رسید». آن حضرت هرگز ذرهای در انتخاب درست خویش تردید نکرد. انسان مؤمن نیز هنگامی که حق و باطل را از هم تشخیص دهد، هرگز در فتنهها و آزمونها رفوزه نمیشود.
بصیرت مقداد
جناب مقداد که در اثر ایمان و عمل صالح به حیات طیبه رسیده بود، در دوران فتنه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) به این مرتبه نائل شد که توان تشخیص حق و باطل را پیدا کند. از اینرو بود که با ایمان قاطع میگفت: «یا علی! اگر هیچ کس تو را یاری نکند، من فرمانبر شمایم و در یاری و حمایت از تو، ذرهای کوتاهی نخواهم کرد». مقداد یکی از افرادی بود که از خلیفه خواست بیعت با امام علی(علیه السلام) را که در روز غدیر خم انجام داده است، پاس بدارد و آن را نشکند.
امام کاظم(علیه السلام) درباره بینش خدادادی جناب لقمان حکیم فرموده است: «به خدا سوگند، به لقمان حکمت را به خاطر حسب و نسب یا مال یا خویشاوندان و یا قدرت بدنی یا زیبایی ندادند؛ بلکه چون مردی قوی و پرهیزکار در کار خدا بود، به او حکمت دادند».
3. آرامش حقیقی
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، آرامش حقیقی در زندگی، ایمان که همان به یاد خدا بودن و آرامبخش روح و جسم انسان است؛ همانگونه که قرآن میفرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد؛ یعنی آرامشی معنوی و روحانی بر زندگی آنان حاکم خواهد شد. حقیقتاً حیات طیبه، آرامش و امنیت روحی و روانی را در پی دارد؛ چنانکه خداوند دربارهاش فرمود: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ خداجویان کسانى هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد».
4. عزت دنیا و آخرت
کسی که به وادی حیات طیبه راه یابد، هرگز روی ذلت را نخواهد دید؛ نه در دنیا و نه در آخرت؛ چرا که وعده خدا همین است که عزت در انحصار خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِین». پیشوای ششم، امام صادق(علیه السلام) نیز درباره عزت مؤمن فرموده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ؛ مؤمن از کوه نیز شکستناپذیرتر است».
در احوالات فیلسوف بزرگ عالم اسلام، حاج ملاهادی سبزواری نوشتهاند:
از کثرت عزت نفسی که داشت، از هیچ کس چیزی نمیخواست. تحف و هدایا را نیز اصلاً قبول نمیکرد. در همه عمر، با کمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بیآلایشی و نهایت عزت نفس گذرانید. به هیچ کس از شاهان و ثروتمندان، اعتنایی نداشت. ناصرالدین شاه در سبزوار به خانهاش رفت و روی حصیری که فرش اتاق تدریس بود، نشست و تألیف کتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست نمود. پس از رفتن پانصد تومان به خدمتش فرستاد، ولی آن مرد عزیزالنفس و منیعالطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود که به سادات، دو برابر دیگران بدهند.
وی نمونهای از خاکنشینان افلاکی بود:
نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند
ای که مغرور بجاه دو سه روزی بر ما
رو گشایش طلب از همت مردانی چند
5. مصونیت از شیطان و نفس اماره
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، مصونیت از شیطان و نفس اماره است. وقتی شخص در اثر ایمان و عمل صالح به مراتب عالیه حیات طیبه میرسد، شیطان و عوامل آن دیگر نمیتوانند او را در پیمودن راه حق وسوسه کنند و نفس اماره با هوى و هوسهایش و دنیا با فریبندگىهایش توان تسلط به وی را ندارد؛ زیرا با بینشی که یافته است حقیقت این دنیا را میبیند؛ چنانکه قرآن در این باره میفرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ شیطان بر کسانى که ایمان¬ دارند و بر پروردگارشان توکّل مىکنند، سلطهاى ندارد».
6. دلدادگی برای خدا
دلدادگی مطلق به خدای متعال، رهآورد حیات طیبه در وجود انسانهایی است که شخصیت خود را به ایمان و عمل صالح آراستهاند. فروغی بسطامی میگوید:
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
این همان مفهوم آیه شریفهای است که میفرماید: «اِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایماناً وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان بیمناک میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونی میگیرد و فقط بر پروردگارشان توکل دارند».
دلهای چنین کسانى متعلق و مربوط به پروردگارشان است. آنان جز پروردگار را نمىخواهند و جز تقرب به او را دوست نمىدارند و جز از سخط و دورى او نمىهراسند. از دریچه دید آنان هر چه را که خدا آفریده است، زیبا و احسن و زشتی فقط نافرمانى خدای عالمیان است.
7. مدیریت خدایی
حیات طیبه چنان در زندگی انسانهای مؤمن اثر میگذارد که آنان دید خدایی پیدا میکنند و مدیریت پروردگار هستی را در زندگی خود کاملاً احساس مینمایند؛ همانگونه که خداوند فرموده است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ خداوند، سرور کسانى است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد» و زندگی آنان را مدیریت میکند.
در همین رابطه علامه طباطبایی در خاطرات خود مینویسد: «پیوسته حس میکردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات میدهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده، به سوی مقصد هدایتم میکند».
من اگر خارم و گر گل چمنآرایی هست
که از آن دست که میپروردم، میرویم
خداوند در حدیث قدسی مدیریت زندگی انسان مؤمن را بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این حدیث را اینگونه نقل کرده است: «لا َأَطَّلِعُ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ ؛ بر قلب بندهای آگاهی نیابم که در آن محبتِ اخلاص برای طاعت خودم و پیروی رضایتم را بیابم، جز آنکه قوام و پایداری زندگی او و اداره امورش را به عهده میگیرم».
8. ترجیح زندگی حقیقی بر مجازی
اولیاى خدا با پیمودن مسیر بندگى و پاسدارى از پیمان فطرى و میثاق ملکوتى، به عالیترین زندگی حقیقی رسیدهاند و از ثمرات آن بهرهمندند. حیات طیبه، تحت ولایت حقتعالى براى اولیاى خدا تحقق مىیابد. در مقابلِ حیات طیبه که ولایت الله را در باطن خود دارد، حیات مادى و مجازی دنیاست که ولایت شیطان و طاغوتها در آن جلوهنمایی میکند: «الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ؛ کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند». آنان در اثر غلبه هوی و هوسهای نفسانی، به ولایت شیاطین تن میدهد. قرآن درباره آنان چنین میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً؛ هر کس شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است».
رسیدن به حیات طیبه، به منزله رسیدن به یک زندگی حقیقی در مقابل زندگی مجازی غیر طیبه است که در آن از ایمان و عمل صالح و ولایت الله خبری نیست. علامه طباطبایی در این باره مینویسد:
«این آثار زندگى طیبه جز بر زندگى حقیقى مترتب نمىشود و زندگى مجازى بویى از آن ندارد. خداوند این آثار را مختص به مردمی با ایمان و داراى عمل صالح دانسته و حیات طیبه،حیاتى است حقیقى و واقعى و جدید که خدا آن را به کسانى که سزاوارند، افاضه مىفرماید و این حیات جدید و اختصاصى، جداى از زندگى معمولی که همه در آن مشترکند، نیست. در عین اینکه غیر آن است، با همان است؛ تنها اختلاف به مراتب است، نه به عدد؛ پس کسى که داراى آن حیات طیبه است، دو جور زندگى ندارد؛ بلکه زندگیاش قوىتر و روشنتر و واجد آثار بیشتر است؛ همچنانکه روح قدسى که خداى عزوجل آن را مخصوص انبیاء دانسته است، یک زندگى سومى نیست؛ بلکه زندگى آنان درجه بالاترى دارد. این، آن چیزى است که تدبر در آیه شریفه "فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً" آن را افاده مىکند و خود، یکى از حقایق قرآنى است و با همین بیان، علت اینکه چرا آن زندگى را با وصف طَیِّب توصیف فرموده است، روشن میشود؛ گویا حیاتى است خالص که خباثتى در آن نیست که فاسدش کند و یا آثارش را تباه سازد».
9. یافتن روحیه جهاد و شهادت
در پرتو حیات طیبه، روحیه جهاد و شهادت در وجود مؤمنان تقویت میشود و آنان در راه اهداف والایشان استقامت میورزند و برای تحقق آرمانهای مقدس الهی با تمام وجود به استقبال شهادت میروند و عزت و شکوه ویژهای در جامعه اسلامی مییابند و از اقتدار روحی و معنوی برخوردار میشوند. حافظ میگوید:
دست از مس وجود چو مردان ره بشوى
تا کیمیاى عشق بیابى و زر شوى
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آنگه رسى به خویش که بىخواب و خور شوى
همچنانکه امام علی(علیه السلام) که در عالیترین رتبه حیات طیبه قرار داشت، چنین بود و بارها این عشق درونی خود را اظهار نمود. آن حضرت برای ممتازترین یارش، جناب مالک اشتر چنین مقامی را از خداوند درخواست کرده و فرموده است: «اسأل اللّه أَنْ یَخْتِمَ لِی وَ لَکَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاغِبُون؛ من از خدای متعال درخواست میکنم که پایان عمر من و تو را به رستگاری و شهادت ختم کند و البته که ما به ملاقات او مشتاق هستیم».
فهرست منابع
1. ابنحیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل ائمة الاطهار?، تصحیح محمدحسین حسینی جلالی، چپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1409ق.
2. ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1419ق.
3. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1408ق.
4. برازش، علیرضا، تفسیر اهلبیت?، تهران: نشر امیرکبیر، 1400ش.
5. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تصحیح جلالالدین محدث، چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه، 1371ق.
6. بروجردى، حسین بن رضا، تفسیر صراط المستقیم، قم: نشر انصاریان، 1416ق.
7. جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم: نشر انصاریان، 1383ش.
8. حافظ، شمسالدین محمد، دیوان اشعار، تهران: نشر فخر رازی، 1374ش.
9. سبزواری، ملاهادی، دیوان حاج ملاهادی سبزواری، تهران: نشر کتابفروشی محمودی، بیتا.
10. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: نشر اسماعیلیان، 1394ق.
11. ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: نشر اسلامی، 1399ش.
12. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، چاپ دوم، نجف: المکتبة الحیدریه، 1385ق.
13.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بیتا.
14. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم: نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1418ق.
15. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم: مؤسسه دارالکتب، 1404ق.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1388ق.
17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
18. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374ش.
19. نورى، حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: نشر مؤسسه آلالبیت?، 1408ق.
کلمات کلیدی: