سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس دانشش را افزود ولی زهدش را نیفزود، جز دوری از خدا نیفزوده است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
فرهنگ عترت - مصاحبه ها

امام خمینی (س) پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر ( بخش اول )

حضرت امام خمینی (س) شایسته ترین یادگار کوثر، درخشش ویژه ای در تـغییر سـرنوشت جـهان معاصر دارد که سمت حرکت تاریخ را به سوی اهداف مقدس اسلامی و الهی سرعت بخشید و احـیاگر انـدیشه های وحیانی مکتب اسلام و جهان معاصر شد.

امام خمینی پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر

امام خمینی (س) پر برکت ترین نسل کوثر در جهان معاصر

پدیدآورنده (ها): پاک نیا تبریزی، عبدالکریم

نخست به تفسیری کوتاه از کوثر در منظر مفسران نامدار جهان اسلام می پردازیم که مشروح آن در بحث قبلی آمده است:

کوثر در قرآن

خداوند سبحان در یکصد و هشتمین سـوره قرآن؛ یعنی سوره کوثر از اعطای کوثر به حضرت محمد سخن گفته است. همچنان که می دانیم بسیاری از مفسران قرآن، در تفسیر این سوره یکی از معانی کوثر را نسل پربرکت و ماندگار حضرت فاطمه دانسته اند، که علاوه بر امامان مـعصوم (ع)، رهـبران شایسته، علمای فرزانه و شخصیتهای ممتازی از نسلِ پاکِ فاطمی، در طول تاریخ به جوامع مختلف بهره ها رسانده اند.

خداوند در این کوچک ترین سوره قرآنی، بزرگترین و مهم ترین پیام خود را بیان می کند، و در مورد حضرت زهرا دو خبر غیبی می دهد که هـر دو مـلازم هم و از معجزات مهم کلام وحی هستند، و در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا می نماید: 1. فراوانی و بقای نسل رسول خدا از طریق حضرت فاطمه؛ 2. ابتر بودن نسل مخالفین پیامبر (ص) در مقابل نسل حـضرت زهـرا.

شیخ طبرسی ـ مشهورترین مفسر عالم تشیع در ـ مجمع البیان در شأن نزول سوره کوثر و در مورد واژه «کوثر» می نویسد: «برخی بر این باورند که کوثر به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر (ص) و فـرزندان فـاطمه آشکار گشته، به گونه ای کهـ امـروزه شـمارش آنان امکان پذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خـسرو، تـهران، 1372 ش، ج 10، صـ 836، در ذیل آیه)

شیخ ابو الفتوح رازی، مفسر بزرگ شیعی و از متکلمان امـامیه در سـده ششم هجری که کهن ترین و مشروح ترین تفسیر شیعی به فارسی را عرضه کرده بر این باور است که از مهم ترین معانی کوثر، فرزندان پیامبر (ص) از نسل حـضرت فـاطمه هـستند. او در معنای کوثر می گوید: «یعنی دل تنگ مکن از آنچه تو را أبتر مـی خوانند، که ما تو را کثرتی دهیم در عقب و نسل و فرزندان، که بر زمین بقعه ای و خطه ای نماند، الا آنجا جماعتی از فرزندان تو بـاشند. نـبینی کهـ روز طفِّ کربلا که آن جماعت اهل البیت را بکشتند از فرزندان حسین (ع)، جز علی اکبر ـ زینـ العـابدین (ع) و وجود مقدس امام محمد باقر که کودکی بیش نبود نماند. خدای تعالی تنها از نسل او عالم را پر کرد. اکنون تو شـکر کنـ خـدای را و نماز بخوان و روز عید شتر بکش، که دشمنان و عَیّابان تو ابتر و دنبال بریده خـواهند بـود، تـا از آنان که این گفتند، در جهان ایشان را و اَعقاب ایشان را اثر نماند. » (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابـو الفـتوح حسین (ع) بن علی رازی، نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 ق، ج 20، ص 428.)

علامه طباطبایی نـیز مـی فرماید: «عبارات این سوره و قرائن و دلالات آن روشن می کند که مقصود از «کوثر» فرزندان و ذرّیّه های حضرت زهرا اسـت، و این سـوره یکی از مـعجزات قرآن در عرصه پیشگویی و آگاهیهای غیبی است. » (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه سید محمد حسین (ع) طـباطبایی، انتشارات اسلامی، قم، 1417 ق، ج 20، ص 371.)

فخر رازی ـ مفسر بزرگ اهل سنت ـ نیز در مورد یکی از معانی کوثـر مـی گوید: مـنظور از کوثر فرزندان پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه است؛ زیرا این سوره در ردّ کسانی نازل شده است که پیامبر (ص) را بـه خـاطر نداشتن فرزند مورد طعن و شماتت قرار می دادند، به این جهت معنای آیه این اسـت کهـ خـداوند برای تو فرزندان و نسلی عنایت می کند که در طول تاریخ جاویدان خواهند ماند. وقتی به تاریخ پرفـراز و نـشیب اسـلام نگاه می کنیم، می بینیم افراد زیادی از نسل پیامبر (ص) (به شهادت رسیده اند؛ اما جهان هـمچنان شـاهد افزایش نسل پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه است، و چه تعداد از آنان از بزرگان و متفکرین جهان بشریت هستند، کسـانی هـمانند: امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا (و محمد نفس زکیه در مـیان آنـان هستند. » (مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 32، صـ 313.)

سـید مـحمود آلوسی بغدادی ـ از مفسران نامدار اهل سنت ـ در تـفسیر اجـتهادی و عرفانی خود می نویسد: «می توان یکی از معانی کوثر را زیادی فرزندان رسول گرامی اسلام دانست؛ زیرا که عیبجویی دشـمنان در ارتـباط با فقدان فرزند آن حضرت بـوده اسـت. » او در معنای این آیه مـی گوید: «ای رسـول مـا! دشمن تو هر که باشد، ابتر و دم بـریده خـواهد بود، و نسل و یادش تداوم نخواهد داشت؛ امّا نسل و ذریه و یاد و نام و فضایل تو، توسط فـرزندانت تـا روز قیامت باقی خواهد بود. » (روح المعانی فـی تفسیر القرآن العظیم، آلوسـی سـید محمود، نشر دار الکتب العلمیه، بـیروت، 1415 ق، ج 15، صـ 481 و 482.)

قاضی ناصر الدین عبد الله بن عمر بیضاوی، از دیگر مفسران برجسته اهل سنت (عبد الله بـن عـمر بن محمد بیضاوی شیرازی، از دانـشمندان و اسـاتید بـزرگ آذربایجان و قاضی القـضاه شـیراز، وی در تبریز به سال 685 هـجری قـمری وفات نمود و در همانجا مدفون گردید.) در تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»، که به «تفسیر بیضاوی» مـعروف اسـت، به این معنای کوثر اشاره نموده و زیادی فـرزندان و پیروان حـضرت رسول را در شـمار مـعانی کوثـر ذکر کرده است. (أنوار التنزیل و أسـرار التأویل، عبد الله بن محمد بن علی بیضاوی شیرازی، نشر دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418 ق، ج 5، ص 342.)

بـا تـوجه به سخنان فوق، پیام این سوره شریفه خـیلی روشـن اسـت کهـ: خـداوند به پیامبر (ص) ش نـسل سـرفرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بمانند و همچنانکه در تاریخ مشاهده می کنیم، با وجود اینـکه چـقدر از خـاندان وحی و رسالت را بخاطر دفاع از ارزشهای انسانی و اسـلام بـه خـاک و خـون کشـیدند؛ امـّا همچنان جهان از نسل پیامبر (ص) آکنده است که در آسمان اسلام و جهان می درخشند؛ در حالی که از دشمنان کینه توز و بداندیش پیامبر (ص) همچون «امویان» کسی که شایسته نام بردن باشد، باقی نمانده است.

هـمچنانکه مفسرین بزرگ گفته اند: آیه اِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْاَبْتَرُ صریح ترین قرینه می باشد که مراد از کوثر، حضرت فاطمه زهرا است؛ زیرا در مقابل ابتر، بهترین معنا برای کوثر، فرزندان بیشماری است که در طول تاریخ مصداق کامل خـیر کثـیر می باشند که رسالت رسول از طریق فرزندان فاطمه و اوصیا در جهان بشریت باقی مانده و خواهند ماند.

تلاش بیهوده دشمنان

طبق وعده خداوند متعال در قرآن، تلاشهای دشمنان اسلام در مقابله با شخصیتهای اسلامی و مـعارف الهـی راه به جایی نخواهد برد. قرآن در این زمینه می فرماید: یُرِیدُونَ اَنْ یُطْفِؤُوا نُورَ الله بِاَفْوَاهِهِمْ وَ یَاْبَی الله اِلَّا اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ (توبه / 32.) «آنها مـی خواهند نـور خدا را با دهان خود خـاموش کنـند؛ ولی خدا جز این نمی خواهد که نورش را کامل کند، هر چند که کافران نپسندند. »

هم چنانکه بعد از رحلت پیامبر (ص) گرامی اسلام هنگامی که دخترش صدیقه طاهره، سر در بستر شهادت نـهاد، تـنها دو پسر به نام «حـسن و «حسین (ع)» و دخترانی به نام «زینب» و «امّ کلثوم» از او به یادگار ماند، و پس از مدتی هم رخداد غمبار عاشورا رخ داد و تمام فرزندان امام حسین (ع)، جز امام چهارم (ع)، و از فرزندان امام حسن (ع) ـ طبق برخی روایات ـ هفت تن و از «زینب نـیز دو فـرزندش به شهادت رسیدند و از دختر دیگر آن حضرت هم ـ طبق قول مشهور ـ فرزندی به یادگار نماند.

پس از حادثه دردناک عاشورا، رخدادهای ناگوار دیگری پدید آمد و کشتارها و خونریزیها از نسل پاک پیامبر (ص) ادامه یافت. رخـداد سـهمگین «حَرِّ?» تـا شهادت «زید شهید» و یارانش، و حادثه «فخ» تا تار و مار و آواره ساختن «علویان یکی از پی دیگری به وقوع پیوست؛ اما با هـمه این جنایات و سفاکیهای سیاهکاران اموی، نسل پاک و سرفراز پیامبر (ص) به حیات افتخارآفرین خـویش ادامـه داد.

پس از امـویان نوبت به عباسیان رسید. آنان نیز در بیداد و شقاوت و پیکار بی رحمانه با فرزندان حضرت زهرای اطهر و تلاش در ریشه کن سـاختن آنـان، چیزی کم نگذاشتند. مبارزه آنان با خاندان وحی و رسالت به ظالمانه ترین ابعاد و بدترین و بـی رحمانه ترین اشـکال، بـه مدت دو قرن ادامه یافت که جنایات هولناک خود را با شهادت حضرت عسکری (ع) به اوج رساندند؛ اما بـا تمام شقاوتهای امویان و عباسیان نسل پاک پیامبر (ص) از طریق حضرت فاطمه رو به فزونی نهاد و بـسان مشعل درخشانی نورافشانی کرد.

پسـ از عـباسیان «صلاح الدین ایوبی» و دار و دسته اش آمدند و آنان نیز در کشتار خاندان پیامبر (ص) و نابود ساختن راه و رسم شیعیان، سیاست شوم امویان و عباسیان را پی گرفتند. برای نمونه: در مغرب عربی به چنان کشتارهای دسته جمعی دست یازیدند که انـسان از شنیدن گزارش آن جنایتها در حق پیروان و بستگان اهل بیت (ع) به خود می لرزد؛ اما با وجود این کشتارها خداوند در نسل پاک و سرفرازش بانوی برکت قرار داد و او را چشمه جوشان خیر فراوان و برکات بسیار ساخت. (فاطمه زهراء از ولادت تا شـهادت، سـید محمد کاظم قزوینی، نشر مرتضی، سال 1377، ص 116.)

بارزترین جلوه کوثر

ستارگان درخشان نسل کوثر همواره در آسمان جوامع اسلامی نورافشانی کرده و شاهراه چراغ هدایت شده اند. افزون بر وجود یازده امام معصوم (که افتخار جـهان بـشریت و مایه هدایت انسانهای جهان هستی هستند، وجود حضرت مهدی (عج) است که همواره به مادرش فاطمه زهرا افتخار کرده و می فرماید: «فِی ابْنَه رَسُولِ الله لِی اُسْوَه حَسَنَه؛ (الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسـلامی، قـم، 1411 ق، ص 285؛ بحار الأنوار، علامه محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 53، ص 178.) دختر رسول خدا برای من الگوی نیکو و شایسته است. » جهان هستی مدیون وجود آن گرامی بوده و خواهد بود.

و هـمچنین فـرزندان و نـوادگان ائمه اطهار (ع) چه در آن زمان و چـه بـعد از عـصر ائمه و چه در حال زنده بودن و یا بعد از مرگشان، همگی افتخار جهان اسلام و مایه خیر و برکت عالمیان بوده اند. ستارگانی همچون: سید رضی، سـید مـرتضی، سـید بن طاوس، سید نعمت الله جزائری، سید محمد مـجاهد، سـید علی خان کبیر، سید بحر العلوم، سید جواد عاملی، سید محمد باقر شفتی، سید عبد الله شُبّر، سید محمد کاظـم یزدی، سـید مـحمد حسن شیرازی معروف به «میرزای شیرازی»، سید جمال الدین اسد آبـادی، سید حسن مدرس، سید شرف الدین عاملی، سید عبد الحسین (ع) لاری، سید محسن حکیم، آیت الله بروجردی، سید محسن امین، سید ابـو الحـسن اصـفهانی، شهید نواب صفوی، علامه طباطبایی، آیت الله خوئی، سید محمد باقر صـدر، سـید محمد باقر حکیم، آیت الله مرعشی نجفی، حضرت آیت الله خامنه ای، سید حسن نصر الله و صدها عالم، دانشمند، فـقیه، شـاعر، حـاکم و سیاستمدار اندیشمند از سادات، همه از برکات وجودی حضرت زهرا هستند که عالم هستی از وجـودشان بـهره مند بـوده و هست.

امّا در این میان وجود یگانه دوران، حضرت امام خمینی (س) شایسته ترین یادگار کوثر، درخشش ویژه ای در تـغییر سـرنوشت جـهان معاصر دارد که سمت حرکت تاریخ را به سوی اهداف مقدس اسلامی و الهی سرعت بخشید و احـیاگر انـدیشه های وحیانی مکتب اسلام و جهان معاصر شد.

امام خمینی (س) به عنوان بارزترین مصداق نـسل کوثـر کهـ خود یکی از معجزات قرآن در عصر حاضر است، تمام خدمات و منویات و اندیشه هایش را برگرفته از قرآن می داند که مـا در این فـرصت، محورهای وحیانی تفکر آن گرامی را به مخاطبان ارجمند تقدیم می کنیم:

الف. قیام برای خدا

امـام خمینی (س) یکی از مـهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را قیام به خاطر خدا و به دست آوردن رضای حق تعالی می دانست و اینـ عـامل مهم را از همان آغاز نهضت خویش، در مناسبتهای مختلف ابراز نمود. آن بزرگوار گام نـخستین مـبارزه اش را در سـال اول نهضت با این آیه شریفه آغاز کرد: قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تـَتَفَکَّرُوا مـا بـِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّه إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ (سبأ / 46) ; «بگو بـا امـت که من به یک سخن شما را پند می دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا، دو نفر دو نفر با هـم یـا هر یک یک تنها در امر دینتان قیام کنید. درباره من عقل و فکرت کار بندید تـا بـخوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست؛ او رسـولی اسـت که شـما را از عذاب می ترساند. »

امام در توضیح این آیه می نویسد: «قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانده

 خلیل آسا درِ علم الیقین زن ندای لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ زن

قیام للَّه است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین- صلی الله علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی رساند.» (صحیفه امام، ج 1، ص21)

و در جـای دیگر فرمود:

«تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی؛ موعظه یک موعظه است، یک موعظه. می فرماید که به آنها بگو که یک موعظه من دارم- یعنی خدا یک موعظه دارد به شما- این است که قیام کنید برای خدا. قیامتان برای خدا باشد؛ نه قیامتان برای پیدا کردن یک عنوانی- نمی دانم- یک جاهی، یک مقامی، یک پولی، یک چه. نه، این طور نباشد. اگر قیام برای خدا باشد، پشتوانه خدا باشد، یک طمأنینه ای در نَفْس پیدا می شود که دیگر شکست توی آن نیست؛ یک حالت نفسانی در انسان پیدا می شود برای اینکه به یک قدرت لا یزال متصل شده است. آن کسی که برای تبعیت از ذات مقدس حق تعالی حرکت می کند، این مثل یک قطره ای که پشتوانه اش دریا، دریای غیر متناهی... ماها چیزی نیستیم خودمان؛ قطره، از قطره هم کوچکتر هستیم اما اگر چنانچه متصل بشویم به آن دریا، دریای غیر متناهی، حکم همان دریا پیدا می شود. وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ الله رَمی؛ خدا به پیغمبر می فرماید که تو آن وقت که تیر انداختی، تیر تو انداختی لکن تو نینداختی، خدا انداخت؛ یعنی دست تو دست خداست. الآن تیر انداختن تو تیر انداختن خداست برای اینکه تو خودت را متصل کردی به او. تو دیگر خودت چیزی نیستی، هر چه هست اوست. وقتی هر چه هست او باشد، دیگر ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ. «رَمَیْتَ» لکن «ما رَمَیْتَ»: تو انداختی و تو نینداختی. تو انداختی، خوب به حَسَب صورت من انداختم اما این دستْ دستِ خدا بوده است.. » (صحیفه امام، ج 5، ص 167)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 103/3/14:: 8:46 صبح     |     () نظر